جوانان،از سازندگی فرهنگی تا مدیریت سازندگی
بسم رب شهدا
«الناسعلی دین ملوکهم»
تجربه نشان داده که در هر سیستم مدیریتی، فرهنگ سازمانی آن سیستم در لایههای بالایی مدیریتی، تاثیر بسزایی در شکل گیری فرهنگ سازمانی ردههای زیرین دارد. اما در سطح مدیریت کلان کشوری این موضوع اهمیت بسیاری پیدا میکند.
وجود این تاثیرپذیری را نمیتوان از طرف توده به لایه کلان مدیریتی رد کرد.
چرا که در یک مثل کلی، حاکمان از اقشار همان جامعه برخاستهاند و با رای و خواست اکثریت آن جامعه صاحب مناصب شدهاند، که این موضوع قابل تعمیم به جز نیز میباشد.
لذا نگرش افراد چه در سطح عام چه در سطح خاص جدای از هم نیست.
آن مدیری که به حق خود قانع نیست و حقوق نجومی طلب میکند و رانت سهل الوصول دارد وبه میز و صندلی خود چسبندگی دارد، چه تفاوتی در نگرشش با یک کاسب گران فروش که اجناس را اتحکار میکند وجود دارد! جز اینکه دسترسی متفاوتی به منابع بیتالمال دارند؟
پس تا هر فردی مسئولیت اجتماعی خود در قبال جامعه را نپذیرفته، نباید معترض سایر مشکلات کلان ناشی از این گونه نگرش باشد.در این میان جوانان نقش بسازی در به دوش کشیدن مسئولیتهای اجتماعی یک جامعه ایفا میکنند که مسیر آن بازگشت به نگرش همان جوانانیاست که هشت سال قهرمانانه جنگیدند و جنگ را مدیریت کردند. همان جوانان پاکضمیر و پر شور و دلسوزی که در عرصههای علمی و عملی خوش درخشیدند.
به نظر بنده هیچ تفاوتی در نهاد جوان امروز با آن جوانی که در ۱۹ سالگی از فرماندهان ارشد جنگ بود نیست. یا آن جوانی که در سیل ارومیه با آنکه شهردار بود مانند کارگر خدمات خانه پیرزنی را تمیز میکرد. هستند هنوز باکری ها و باقری ها. جوان امروزی ثابت کرده است که در شرایطی که انقلاب اسلامی به وجودش نیاز دارد پای کار است، اگه بیمهریهای بسیاری را تحمل کرده است.
آیا ندیدیم که بعد از چند دهه گذشت از جنگ تحمیلی، مدافعان حرم جوان ما، با همان روحیه و با همان شور چگونه ایثار کردند در حالیکه نقد جدی نیز داشتند؟
امروز خلاء حضور این جوانها، در سایر حوزهها مخصوصاً در عرصههای مدیریتی کلان بیش از پیش حس میشود. وقت آن رسیده که در عرصههای فرهنگی و سیاسی و سایر حوزهها به این جوانان که سرمایههای اصلی کشور و انقلاب هستند، اعتماد کرد تا جوهر وجودی جوانان که همان انگیزه و تعالیخواهیست در سایه حس مالکیت به نظام اسلامی پررنگ تر شود.
به امید سرافرازی روز افزون کشور عزیزمان.