شهرداری تهران، مصلحت شهر و اصلاح طلبان
این روزها آقای دکتر نجفی شهردار تهران مورد انتقادات زیادی در مورد انتصابات شان در شهرداری قرار گرفته اند. در این نوشته کوتاه قصد دارم با احترام به همه منتقدینِ شهردار با کمی زاویه دید به ماجرا نگاه کنم و از دوستانِ منتقد هم بخواهم از زوایای دیگری هم به شهرداری بنگریم که اگر قرار باشد فقط متوقعانه و یکجانبه فقط انتظار داشته باشیم جز ایجاد اختلاف در درونِ ما و مایوس شدن مردمِ غیر سیاسی از اصلاح طلبان هیچ دستاوردی نخواهیم داشت.
۱- فرض بگیریم هر یک از ما به جای دکتر نجفی شهردار تهران بودیم. فرض بگیریم الان بر صندلی شهرداری تهران تکیه زده بودیم و مواجه با همین مشکلات و مسائلی بودیم که دکتر نجفی و تیم مدیریت شهر با آن مواجه بودند، چقدر جای مانور برای تغییرات ایده آل مان داشتیم؟ قبل از هر چیز یک سوال بنیادین! هدف اصلی ما موفقیت اصلاح طلبان و مسئولیت گرفتن آنهاست یا مدیریت ایده آل شهر؟ طبیعتاً پاسخ اولیه دوستان اصلاح طلب این خواهد بود که این دو مساله به هم گره خورده اند و بدون داشتن مدیران همسو و همدل نمی توان شهر را اداره کرد.
اما واقعیت این است که این جواب تا حد زیادی ساده انگارانه است. بنا به دلایل زیاد اداره کلان شهری مثل تهران جز با همکاری و همدلی همه جریانات، نهادها و سازمان ها امکان پذیر نیست و اصلاح طلبان نمی توانند با تکیه صرف بر نیروهای خودشان در شهری که دولت، وزارت خانه ها، نیروی انتظامی، سپاه، بسیج، سازمان تبلیغات و... درگیر هستند مدیریتِ همدلانه و موفقی داشته باشند.
قلع و قمع "کامل" جریانات غیر همسو علاوه به پایین آمدن کیفیت کار در برخی بخش ها، منجر به کارشکنی و لحظه شماری جریان مقابل برای شکست آقای نجفی و شورای اصلاح طلب شهر تهران -و تلاش مستقیم و غیر مستقیم برای این کار- خواهد شد. برای همین سوالم را به شکل دیگری مطرح می کنم. اگر استفاده از اصلاح طلبان "در برخی از مسیولیت های شهرداری" منجر به پایین آمدن کیفیت کار و یا کارشکنی کامل برای انجام امور در مقابل استفاده از برخی مدیران قبلی شهرداری که هم ارتباطات و هم تجربه قابل تاملی برای حل مشکلات شهر دارند بشود، انتخاب ما کدامیک است؟ استفاده از نیروی اصلاح طلب و کیفیت پایین تر یا استفاده از نیروی اصولگرا و بهتر پیش رفتن امور؟ (تاکید می کنم در برخی مناصب) به عبارت دیگر بین مصلحت شهر و مصلحت اصلاح طلبان چه انتخابی باید کرد؟
۲- تصور کنید شما با ۴۰ هزار نیروی مازادی که از شهردار سابق به جا مانده مواجه هستید و در شرایطی که امور شهرداری با ۲۰ هزار نفر نیروی انسانی قابل انجام است شما ۶۰ هزار نیرو و ۴۰ هزار نیروی مازاد دارید. ۶۰ هزار نفری که لزوماً گرایش سیاسی هم ندارند. از آدمهای معمولی جامعه هستند. هر کدام خانواده و همسر و فرزند دارند. شهردار سابق هم زحمت کشیده اند و عمده آنها را رسمی کرده است. تسویه حساب و عذرخواهی از تک تک آنها در کشوری که بخش اقتصادیِ خصوصی قدرتمند وجود ندارد و زحمات دولت هم نتوانسته شوکی را به بازار و بخش خصوصی وارد کند، تبعات اجتماعی و سیاسیِ فراتر از بیکار شدن افراد خواهد داشت. آیا اصلاح طلبان نسبت به این افراد و خانواده هایشان هیچ مسئولیتی ندارد؟ فکر کنید آقای نجفی می توانست نیروهای مازاد را تسویه کند و تعداد قابل توجهی از نیروهای اصلاح طلب را جایگزین کند. آیا دور از انتظار بود که کارشناسان و نیروهای بدنه محدوف شهرداری از قلع و قمع خودشان برای روی کار اوردن نیروهای سیاسی اصلاحات بگویند و گلایه کنند؟
۳- ایا ما شیوه احمدی نژاد در اداره کشور و قلع و قمع نیروهای توانمند اصلاح طلب را می پسندیدیم؟ ایا آن شیوه رفتاری ایشان که ظاهراً باعث انتظاراتی هم در دوستان اصلاح طلب هم شده، منجر به موفقیت وی در اداره کشور شد؟ با باعث شد قبل از هر چیزی خود ایشان اسیب ببینند و فرصت استفاده از خیلی از نیروهای مفید را از دست بدهد؟ ایا شیوه تنگ نظرانه معطوف به حذف افراد منجر به کارامدی بیشتر خواهد شد؟ یادمان نرود یکی از بزرگترین اشتباهات مجلس ششم نیز همین شیوه بود که حتی فردی مثل دکتر ظریف هم در دامنه خودی های آن مجلس تحمل نمی شد و اگر نبود مقاومت وزارت خارجه و دولت، ایشان از نمایندگی ایران در سازمان ملل فراخوانده می شد. کاری که در نهایت دولت احمدی نژاد انجام داد. آیا تکرار آن شیوه و یا تکرار سبک مدیریتی دکتر احمدی نژاد به مصلحت کشور و شهر تهران است؟
یادمان نرود مصلحت شهر بالاتر از مصلحت اصلاح طلبان هست و برای موفقیت شهرداری تهران همه ما مسئولیم. آقای نجفی و اعضای شورای شهر به یک شکل و ما به عنوان بدنه جبهه اصلاحات به شکل دیگر. مسیولیت ما در از خود گذشتن و حمایت از مدیران شهرداری تهران، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا کمتر از مسیولیت خود مدیران شهر نیست.