اقتصاد زیر سایه مکانیزم ماشه
هادی قاسمی-عضو حزب ندای ایرانیان
اقتصاد زیر سایه مکانیزم ماشه
هادی قاسمی-عضو حزب ندای ایرانیان
گاهی وقتها در بحثهای اقتصادی، واژههایی به گوشمان میرسد که در ظاهر سیاسی و حقوقیاند، اما اثرشان در زندگی روزمره مردم کاملاً ملموس است. یکی از این موارد، موضوع «مکانیزم ماشه» است. شاید برای خیلیها این اصطلاح فقط بخشی از برجام یا مذاکرات هستهای به نظر برسد، اما حقیقت این است که این سازوکار، تأثیری مستقیم بر سفره خانوادهها، بازار کار جوانان و حتی آینده تولید در کشور دارد.
مکانیزم ماشه در واقع ابزاری بود که طرفهای غربی برای بازگرداندن تحریمها در صورت بروز اختلاف در نظر گرفتند. همین «امکان بازگشت فوری تحریمها» کافی است که اقتصاد ایران همیشه در فضای نااطمینانی قرار بگیرد. وقتی سرمایهگذار خارجی احساس کند ممکن است هر لحظه همه چیز برگردد به نقطه اول، طبیعی است که حاضر به آوردن سرمایه و تکنولوژی به ایران نمیشود. این یعنی رکود در بخش تولید و کاهش فرصتهای شغلی برای نسل جوان.
اثر دیگر آن در تجارت خارجی است. در دنیای امروز، حتی اگر کالایی برای خرید و فروش وجود داشته باشد، بدون همکاری بانکها و شرکتهای بیمه عملاً تبادل مالی و حملونقل ممکن نیست. مکانیزم ماشه مثل چراغ قرمزی عمل میکند که بسیاری از شرکتهای جهانی را از همکاری با ایران بازمیدارد. نتیجهاش این است که دسترسی ما به منابع ارزی محدود میشود و نرخ ارز بالا میرود. بالا رفتن نرخ ارز هم یعنی گران شدن کالاهای وارداتی، از دارو گرفته تا مواد اولیه صنایع، و در نهایت فشار بیشتر بر زندگی مردم.
اما ماجرا فقط به تهدید خارجی محدود نمیشود. در کنار این فشارها، نوع مدیریت داخلی هم نقشی اساسی دارد. تجربه نشان داده که هر وقت رویکرد کشور در سیاست خارجی به سمت تقابل مطلق رفته، هزینههای اقتصادی برای مردم بیشتر شده است. سالهایی را به یاد میآوریم که فرصت تعامل با جهان وجود داشت، اما به جای بهرهبرداری از آن، فضای بینالملل به شکلی اداره شد که در نهایت تحریمها شدیدتر و فشار اقتصادی بر جامعه سنگینتر شد.
واقعیت این است که مکانیزم ماشه بهتنهایی نمیتوانست چنین اثر بزرگی داشته باشد، اگر در داخل کشور راهبردی درست برای مدیریت شرایط و کاهش آسیبها وجود داشت. متأسفانه بیتدبیری در برخی مقاطع باعث شد این ابزار خارجی به عاملی برای تشدید مشکلات اقتصادی داخلی تبدیل شود.
امروز، وقتی جوانی به آینده شغلی خود نگاه میکند یا خانوادهای هزینههای روزمرهاش را میسنجد، سایه سنگین همین مکانیزم و نحوه مواجهه دولتها با جهان را حس میکند. برای همین، موضوع برجام و مکانیزم ماشه فقط یک بحث حقوقی یا سیاسی نیست؛ این مسئله به شکل مستقیم به جیب مردم، امید اجتماعی و آینده نسل ما گره خورده است.
راه برونرفت، نه در انکار واقعیتهای بینالمللی است و نه در دلبستن صرف به بیرون؛ بلکه در اتخاذ سیاستی هوشمندانه و متوازن است. سیاستی که بتواند هم فرصتهای جهانی را فعال کند و هم ظرفیتهای داخلی را شکوفا سازد. در غیر این صورت، مکانیزم ماشه همچنان مثل شمشیری بالای سر اقتصاد باقی خواهد ماند و هزینه اصلی آن را مردم خواهند پرداخت.