احمدینژاد را جدی نگیریم
محمود احمدی نژاد یک بار دیگر به سبک دوران صدارت خود جامعه و افکار عمومی را با بیان نقد های بی محابا و ساختار شکنانه شگفت زده کرد، او قوه قضاییه و مقننه را به سبب حضور برادران لاریجانی مورد حمله قرار داده است، این مسئله و رویکرد احمدی نژادی ها که مسبوق به سابقه هم هست در قالب و بستر دو قطبی سازی جامعه و فعال کردن گسل ها و شکاف های اجتماعی و اقتصادی به دنبال بهره برداری حداکثری سیاسی و تقویت توان چانه زنی برای باقی ماندن در عرصه سیاست است.
اساساً تفکر و گفتمان احمدی نژادی ها ناشی از انسداد جناح های محافظه کار و اصلاح طلب بود که عدم توجه و اعتنای لازم از سوی هر دوجناح به طبقات و دهک های پایین جامعه موجبات ظهور و برامدن جربانی را فراهم کرد که نه چپ بود و نه راست، نه دل در گرو محافظه کاران داشت و نه توان نشست و برخاست با اصلاحطلبان را در ظرفیت و رویکرد خود میدید.
اگر روزگاری در دو گانه سازی فقر و غنا، ظالم و مظلوم و اشرافیت و تودهگرایی احمدی نژاد کوشش کرد که در تقابل با آیتالله هاشمی برای خود هویت و پوزیشنی دست و پا کند، این بار و در نبود آیتالله فقید او می کوشد با هدف قرار دادن لاریجانیها بار دیگر با بازتولید همان شکاف بر موج انشقاق افکنی در جامعه سوار شود که همچون ماجرای خانه نشینی و دور کاری او این بار هم طرفی نخواهد بست.
اما واقعیت این است که از یک خطر عمده نباید غافل شد، این خطر بزرگ که احمدی نژاد هم در ذیل ان تعریف می شود احمدی نژادیسم است. گفتمانی که میکوشد با فرار به جلو و استحاله یک پرونده حقوقی به سیاسی یا فرو کاستن آن به خصومت و حب و بغض شخصی از پاسخگویی در برابر افکار عمومی خود را برهاند.
از سوی دیگر احمدی نژادیسم دشمن توسعه گرایی و تحول خواهی است. این گفتار و گفتمان تلاش می کند با تعریف جایگاه فراجناحی البته از منظر منفی آن و همچنین حذف نهاد های واسط بین حاکمیت و جامعه هم مانند احزاب و تشکل ها با دامن زدن به تقویت جامعه تودهای و بی شکل بر مرکب مراد خود سوار شود و بر همین مبنا هر چند گاهی با جنجال و غوغا سالاری و تقابل و تهاجم به نهادهای حاکمیتی می کوشد خود را در عرصه رسانهای و سیاسی کشور حفظ کند. احمدینژاد حمایت یکجانبه و متعصبانه اصولگرایان را پشت سر خود داشت اما این بار از این عنصر مهم بیبهره است.نباید او را جدی گرفت اما به جد معتقد هستم احمدی نژادیسم را باید تهدیدی جدی در فرایند توسعه خواهی و دموکراسی خواهی کشور باید تلقی کرد.