دلی سربلند و سری سر به زیر/سجاد سالک
ندای ایرانیان: چهار سال پس از تأسیس حزب ندای ایرانیان، مهمترین سؤال ناظران از ما میتواند این باشد: در این مدت چه کردید و به کجا رسیدید؟
برای اینکه ببینیم چه گفتیم و چه کردیم و حالا کجا قرار داریم بد نیست مروری اجمالی داشته باشیم بر آنچه گذشت.
۱) روزی که حرب ندای ایرانیان را راهاندازی کردیم، از پوستاندازی گفتیم و نوشتیم: اصلاحات نیاز به خونی تازه در رگهای خود دارد. گفتیم که نسل دوم اصلاحات هستیم؛ یعنی خود را اصلاحطلب میدانیم ولی میخواهیم نقاط مثبت را تقویت و از اشتباهات گذشته خودداری کنیم.
برخی اصلاحطلبان در آن هنگام ناراحت شدند، برخی هم از کوره دررفتند و گفتند: وقتی مخالفان، پوست اصلاحطلبان را کندهاند چه نیاز به پوستاندازی داریم؟ مگر نسل اول اصلاحطلبی چه اشکالی داشت که حالا پرچم نسل دوم را در دست گرفتهاید؟ اصلاً مگر ما اشتباهی هم کردهایم؟
ماجرا به همینجا خاتمه پیدا نکرد. گروهی که عصبانیتر بودند حدومرز را هم رد کرده و بیآنکه به خاطر بیاورند در مورد چه افرادی صحبت میکنند صفت نفوذی، خائن و بدلی را نثار صادقترین فرزندان اصلاحات کردند. ما صبورانه و نجیبانه شنیدیم و گذاشتیم و گذشتیم.
اکنون چهار سال پس از تأسیس حزب ندا، عموم نیروهای اصلاحطلب از همان ادبیاتی استفاده میکنند که ندا در آغاز راه برگزیده بود. همه از لزوم تعامل با حاکمیت سخن میگویند، تندروی و افراطگرایی بهشدت مذموم است و کسی از سیاستهای تقابلی دفاع میکند. حالا دیگر نهتنها کسی باپوست اندازی اصلاحات مخالف نیست بلکه منتقدان، خودشان نوای «اصلاحِ اصلاحات» سر میدهند و نسل دوم اصلاحات دهها صاحب پیداکرده است!
برای حزب ندای ایرانیان چه کامیابی بالاتر از اینکه نقشی گفتمان ساز ایفا کرده و حرفهایش را امروز منتقدان سابقش میزنند؟ بهراستی چه موفقیتی بالاتر از اینکه ایدههای دیروز، جریان غالب امروز شده و حالا در فضایی زیست میکنیم که رویکرد ندا محوریت پیداکرده است؟ ما سربلند شدیم.
۲) گفتیم حزبی اجتماعی هستیم و نمیخواهیم چون احزاب کلاسیک، همهچیز را در یک دفتر سیاسی خلاصه کرده و دنیا را از دریچه لنز سیاست روزمره ببینیم. بر این مبنا از روز اول، بعد اجتماعی حزب ندای ایرانیان بسیار پررنگ بود و گاهی حتی متهم شدیم به اینکه جنبههای اجتماعی ندا بر بعد سیاسیاش چربش دارد. امروز اما خوشحالیم که صدای طیفهای بیصدا شدیم و مطالبات گروههای آسیبپذیر را پیگیری کرده و درراه احقاق حقوق کودکان و معلولان گامهایی هرچند کوچک برداشتیم. ما روسفید شدیم.
۳) حزب ندا اولین حزبی بود که در اوج حلوا حلوا کردن ژنرالهای اصلاحطلب – اعتدالگرا، از جوانگرایی دفاع کرد و خواستار حضور مدیران جوان در مدیریت کشور شد. به قول امروزیها: از لزوم کنار گذاشتن بازنشستگان صحبت کردیم وقتی هنوز طرح منع بهکارگیری بازنشستگان مد نشده بود! آنقدر از مزایای جوانگرایی گفتیم، مصاحبه کردیم و یادداشت نوشتیم که این ایده را به فضای سیاسی تحمیل کردیم. حزب ندای ایرانیان از همان اولین سال تشکیل دولت، منتقد جدی حضور نیروهای سالخورده در مناصب اجرایی بود. در این راه به رئیس سازمان بازرسی کل کشور نامه نوشت و لیست بازنشستگان شاغل در مناصب اجرایی را استخراج کرد. امروز چهارمین کنگره حزب ندای ایرانیان در شرایطی برگزار میشود که بازنشستهها یکییکی خداحافظی کرده و جوانگرایی به حرف اول و آخر رسانهها و مسئولان تبدیلشده است. ما پیروز شدیم.
۴) در چهار سال گذشته از مبارزه با فساد گفتیم و تأکید کردیم در این مسیر، همفکر و منتقد برایمان فرقی ندارد. خوشحالیم که فساد ستیزی همچنان جزو محوریترین برنامههای ندا است اما صادقانه باید اعتراف کنیم در این یک زمینه قاطع نبودیم و اگر بخواهیم واقعبین باشیم صریح باید بگوییم انتظاراتمان برآورده نشد. نمیدانیم در آینده چه میزان امکان پیگیری مطالبه فساد ستیزی وجود دارد اما همه تلاش خود را به کار میبندیم در وهله اول آلوده به ناپاکی نشویم و همچنین جدیتر از قبل به دنبال شفافسازی باشیم. ما مأیوس نشدیم.
۵) حزب ندای ایرانیان کار خود را خارج از قدرت شروع کرد و مؤسسانش در حالی درخواست تأسیس حزب را به وزارت کشور ارائه کردند که نه پایی در قدرت داشتند و نه نیرویی در حاکمیت. امروز که چهارمین کنگره حزب ندای ایرانیان برگزار میشود دهها نفر از اعضای حزب به شوراهای شهر و روستا راه پیداکردهاند و جزو کوشاترین و پویاترین نمایندگان شوراها محسوب میشوند. اکنون دهها نفر از نداییها وارد مدیریت میانی شده و در دولت و یا شهرداری مسئولیت قبول کردهاند. شواهد و ظواهر نشان میدهد آینده روشنتری هم پیش روی اعضای ندا است. بهشرط آنکه صبور باشیم، مصمم باشیم و راه را گم نکنیم.
در نهایت اینکه طی این مدت، اشتباه و کاستی هم کم نداشتیم. راستش را بخواهید انتظار خودمان از خودمان بیشتر هم بود و توقعات خودمان را هنوز برآورده نکردیم. درعینحال معتقدیم چشم بستن بر خطاها بزرگترین اشتباهی است که هر جریان سیاسی میتواند مرتکب شود اما بااینهمه معتقدیم ندای ایرانیان نمره قابل قبولی گرفته و اکنون در نقطه خوبی ایستاده و آینده درخشانی در پیش دارد. ما باافتخار ندایی هستیم.
ماندایی هستیم، ندایی خواهیم ماند و با ندا ایران را خواهیم ساخت.