سید محمد صادق خرازی در پنجمین کنگره حزب ندای ایرانیان:
هدف از تشکل ندا صادقانه سخن گفتن با مردم بود/ندا آرام نخواهد بود چون آرامش از مردم سلب شده است/حزب ندا نماد ندای خفته در سینه ملت است/اصلاحطلب واقعی به دنبال قدرت نیست، به دنبال تحول است
سید محمدصادق خرازی در پنجمین کنگره تشکیلاتی حزب ندای ایرانیان گفت: باعث افتخار است که در دو سال گذشته در مقام دبیرکلی در خدمت ندای ایرانیان بودم. در دو سالی که آقای مجید فراهانی دبیرکل بودند گامهای بلندی برداشته شد. بدخواهان کج اندیش، فرصتطلبان هرکدام به شکلی در جهت منکوب کردن یکی از ماندگارترین تشکیلات سیاسی تاریخ مؤثر ایران یعنی جمعی جوان فرهیخته و خودباور، تاختند. هنوز هم ترکشهای آن دوران بر اندام ستبر و نستوه ندا قابل مشاهده است. ندا از اینجهت ندای ایرانیان شد که آرمانی قدتمند در درون یکایک اعضای ندای ایرانیان وجود داشت. توسعه، آبادانی و پیشرفت ایران مدنظر ندای ایرانیان است. این۵ سال ۵ سال به همپیوسته بود. ندای ایرانیان اولین تشکیلات سیاسی است که هرسال خود را مکلف به برگزاری کنگره دانسته است.
*هدف از تشکل ندا صادقانه سخن گفتن با مردم بود
خرازی تاکید کرد کنگره ۵ سالگی ندای ایرانیان در شرایطی برگزار میشود که مردم ایران در گرفتاری و سختی زندگی میکنند و ما مسئولیت داریم. هدف از تشکیل ندای ایرانیان این بود که بتوانیم صادقانه با مردم ایران سخنگوییم. هدف ما از حزب شدن این بود که ساخته و پرداخته قدرت و مافیا نباشیم. هدف و انگیزه ما از داشتن چنین حزب و تشکیلاتی این بوده که آرمان مقدس شهیدان و مجاهدان فی سبیل الله این سرزمین که نزدیک به یک قرن و اندی است که عطر آن در شبستان این سرزمین می پیچد با آرمان جوانان این سرزمین که پیشرفت، آبادی و آزادی است، پیوند داشته باشد. هدف ما این نیست که فقط مجیز گوی قدرت و تکریم کننده افرادی باشیم که تریبون دارند و میتوانند نقشآفرینی کنند اما امروز سکوت کردهاند.
* ندا آرام نخواهد بود چون آرامش از مردم سلب شده است
خرازی افزود: ندا نمیتواند سکوت کند چون نمادی از ندای مردم ایران است. ما نمیتوانیم از کنار حوادث بهآرامی بگذریم چون امروز آرامش و آسایش از مردم سلب شده است. مسئولیت کارگزاران سیاسی و نقشآفرینان سیاسی آگاهی بخشی است. رسالت ما بیداری است. ایران کشوری است که همواره با آرمان و انگیزه زندگی برپای خود ایستاده است.
*حزب ندا نماد ندای خفته در سینه ملت است
حزب ندا نماد صداهای خفته و ناگفته یک ملت است. حزب ندا اندیشه خفته در سینه است. اگر چنین حزبی باشیم هیچگاه نباید از اقبال و عدم اقبال مردم در حرمان و نگرانی باشیم. باید در ابتدا تکلیف خود را خودمان مشخص کنیم که درکجای سیاست ایران قرار داریم. اگر تشخیص ما، اگر شناخت و معرفت ما با واقعیتهای جامعه آمیخته بود. آنگاه روزگاری آمیخته با فلاح و رستگاری را میتوان برای آینده این زمین قدم زد در غیر این صورت ندا همحزبی است چون دهها حزب دیگر که یا باید ثناگو باشیم یا مجیزگو و یا دستان خودمان را بهسوی آسمان دراز کند که از سوی خدای مهربان معجزهای شود و تحولی در این زمین ایجاد شود. اندیشه و تحول توأم باهم زاده اداره انسان است. نمیتوان انتظار تغییر را داشتد بدون آنگه خروشد.
* مردمی که به اصلاحطلبان اعتماد کردند، پاسخ مناسبی دریافت نکردند
در این شش سال مردمی که به اصلاحطلبان اعتماد کردند، پاسخ مناسبی دریافت نکردند. چگونه است که اکنون مدعی مجلس و اداره کشور میشویم؟ بهترین، شایستهترین، مخلصترین نیروهایی که برای قدرت رسیدن دولت تلاش کردند، خانهنشین شدند. افرادی که از خود مایه گذاشتند اما همین دولت به آنها بیتوجه بودند و افرادی را در رأس قدرت قراردادند که هیچ نسبتی با اصلاحات ندارند.
*اصلاحطلب واقعی به دنبال قدرت نیست، به دنبال تحول است
اصلاحات اگر اصلاحات واقعی باشد و اصلاحطلب اگر اصلاحطلب واقعی باشد به دنبال قدرت نیست به دنبال تحول است. نباید تحول را توأم با مسئولیت و دولتمردی خود بدانیم. برخی دولتمردان به قواعد اخلاقی، مروت و جوانمردی وفادار نیستند. در همه قوانین و مقررات نانوشته سیاست در دنیا وقتیکه شخصیتی پیروز میدان رقابت میشود از فردای پیروزی متواضع میشود و سر تکریم به سوی کسانی که به آنها رأی ندادند فرود میآورد.
* شاهد غروب اندیشه هستیم
غربت اندیشه امروز آزاردهنده است. اصلاحات بیش از هر دورهای نیاز به اصلاح گری دارد. این پیام علت تاسیس حزب ندای ایرانیان بود و این صدا در سینها حبث شد. آن روز که حزب را تشکیل داریم. صحبت از تغییرات و پایهگذاری جدید و تاسیس روحیهای بود که باید ادامه پیدا میکرد.
* باید مسئولیت را بپذیریم و با مردم سخنگوییم
هنوز هم معتقدیم که دیر نشده هنوز هم اصلاحات میتواند نقشآفرینی کند. منتها باید شانتاژ چپگرایی و چپ باوری را کنار گذاریم. باید مسئولیت را بپذیریم و با مردم سخنگوییم. باید در برابر تحولات جامعه نقشآفرینی کنیم. آنقدر نگوییم اغتشاشات. نمیدانم چه علتی دارد که صدای اعتراض های معیشتی مردم را در اتهام به عنوان اغتشاشگری خاموش کنند. چرا شرایطی را به وجود آوریم که چهار اغتشاشگر مجال بازی درصحنه را پیدا کنند.
* طلوع هزاره سوم با نقشآفرینی ایرانیان قهرمان
خرازی در انتها گفت: چرا دولت آنقدر سادهاندیش است. مگر نه اینکه قانون به دولت اجازه داده که سالی ۲۰ درصد بر حاملهای انرژی افزوده شود؟ چرا اعمال نکردند و یکباره بنزین را بدون توجهه مردم سه برابر کردند. بدانیم که این مردم و این کشور غروب نخواهند کرد. آفتاب بر شبستان این سرزمین غروب نخواهد کرد. آگاهی؛ برنایی، معرفت، شناخت، حقیقتهای اندیشه و فکر و در ذات تفکر ایرانی است همانطور که ایرانیان دهزاره دوم میلادی را با ابنسینا و فارابی و تولید فکر رقم زدند، طلوع هزاره سوم با نقشآفرینی ایرانیان قهرمان، فرزندان تاریخیترین ملت جهان خواهد بود.