یادداشت محمد حسین شیخ محمدی معاون سیاسی حزب ندای ایرانیان
«مجلس شورای اسلامی و عدالت اجتماعی»
اول: تحقق عدالت اجتماعی را میتوان یکی از مهمترین اهداف اصلی تشکیل انقلاب اسلامی نام برد؛ موضوعی که در اسناد بالادستی کشور و روح حاکم بر قانون اساسی بهدرستی قابل درک است. دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحقق عدالت اجتماعی و برطرف شدن بخشی از تبعیضها و بیعدالتیهای موجود در جامعه اگرچه انکارناپذیر است، ولی قابلقبول نیست و مسئولان آنطور که باید نتوانستند عدالت اجتماعی را تحقق بخشند. امروز با گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم عدالت اجتماعی را با تمام وجود احساس نمیکنند. درحالیکه بخش بزرگی از جامعه با مشکلات معیشتی، فقر، بیکاری، کاهش قدرت خرید و… دست و پنجه نرم میکنند، اقلیتی با سوءاستفاده از قدرت، رانت، نفوذ سیاسی-اقتصادی و بدون توجه به منافع عمومی و ملی زمینهساز فساد و بیعدالتی میشوند. موضوعاتی همچون حاشیهنشینی، انحصارگریهای اقتصادی، وجود وامهای کلان بدون بازگشت، رانت، رابطهسالاری و خاصگرایی در بهرهگیری از اموال عمومی و ملی، فاصله معنیدار بین طبقات ضعیف و غنی در ایران نشانگر این است که عدالت اجتماعی بهدرستی محقق نشده است.
دوم: تصویب قوانین، مقررات و برنامههای عدالتمحور و ضدفساد از مهمترین الزامات حکمرانی خوب و تحقق عدالت در جامعه است که با مشارکت مردم، نخبگان و مجلس شورای اسلامی محقق خواهد شد. تلاش بهمنظور تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد در کنار حضور فعال رسانهها، احزاب سیاسی و گسترش انجمنهای مردمنهاد، نیازمند عزم جدی مجلس شورای اسلامی است. در ایران بهرغم تلاشهای صورتگرفته در حوزه تدوین قوانین، همچنان خلأهای قانونی بزرگی در حوزه عدالت اجتماعی وجود دارد و نوع نگاه به عدالت در نهاد قانونگذاری کشور متناسب با انتظاری که میرفت، نبوده است و بسیاری از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در تداوم وضع موجود مقصرند. نمایندگانی که دغدغه تحقق عدالت نداشتند، بهجای آنکه بازویی برای تحقق عدالت باشند، در کمال ناباوری به مانعی برای تحقق عدالت مبدل شدند.
سوم: مجلس شورای اسلامی بهعنوان مهمترین نهاد قانونگذاری و مطالبهگری کشور میتواند پایهگذار قوانینی در راستای تحقق و تعمیق عدالت اجتماعی باشد. اصلاح و بازنگری سیاستها و قوانینی که ضد عدالتاند، حتی اگر با انگیزههای خیرخواهانه تدوین و تصویب شده باشند، گامی لازم در جهت تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد است. قوانینی که مبتنی بر تبعیض و تعارض منافع باشد، بدون شک در نهایت به فساد منتهی خواهند شد. تعارض منافع و حضور ذینفعان در مسئولیتهای مختلف، سیاستهای دونرخی، امضاهای طلایی، سیاستهایی که شهروندان را طبقهبندی میکند و… در نهایت باعث بازتولید تبعیض و بیعدالتی در کشور شده است.
چهارم: تلاش بهمنظور تحقق عدالت در آموزش (خصوصیزدایی از آموزش و پرورش، تقویت کیفیت آموزش رایگان دولتی، افزایش پوشش و کیفیت تحصیلی مناطق روستایی و محروم، توزیع مناسب و منطقی نیروی انسانی متخصص و ماهر در سطح کشور)، عدالت در سلامت (کاهش خصوصیسازی حوزه سلامت، عدالت در تأمین مالی نظام سلامت، رایگان شدن درمان در بیمارستانهای دولتی، عدالت در دسترسی به خدمات درمانی، عدالت در سطح سلامت)، عدالت در مسکن (حمایت از مسکن اقشار کمدرآمد و دهکهای پایین جامعه) و عدالت مالیاتی (کاهش مالیات اقشار کمدرآمد و افزایش معنادار مالیات پلکانی و تصاعدی بر ثروت و درآمد) از جمله اقدامات مجلس شورای اسلامی در راستای افزایش عدالت اجتماعی میتواند باشد.
پنجم: نتایج یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، حکایت از پیروزی قاطع نامزدهای جریان اصولگرا داشت. طبق آمارهای اعلامشده، از ۲۴۱ کرسی مجلس شورای اسلامی، جریان اصولگرا با حدود ۱۹۰ نماینده، توانسته بیشترین کرسیهای نمایندگی مجلس را به دست آورد. اصولگرایان که در سالهای اخیر در مقام منتقد مجلس وقت به دفعات از مقولاتی چون اشرافیگری، زیادهخواهی، تعارض منافع، بیعدالتی و ویژهخواری سخن به میان آوردهاند، امروز بیش از پیش عملکردشان در حوزه تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد زیر ذرهبین خواهد بود. باید دید مجلس تماماصولگرای یازدهم با تقویت نظارت، اصلاح و تدوین قوانین کارآمد، میتواند گامهای اساسی و بنیادین برای توسعه عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد بردارد؟ یا این مباحث همچنان در حد شعار باقی خواهند ماند؟
* دکتر محمد حسین شیخ محمدی | روزنامه «آرمان ملی»