رقابت تا وفاق احزاب ایران
در دنیای سیاست، مفهومی وجود دارد که شاید کمتر به آن توجه شده باشد اما میتواند نقشی کلیدی در توسعه دموکراسی و بهبود کارکرد احزاب ایفا کند: همرقابتی. این واژه که از ترکیب «همکاری» و «رقابت» ساخته شده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن احزاب سیاسی، در کنار رقابت برای کسب قدرت و محبوبیت، در برخی مسائل نیز با یکدیگر همکاری میکنند. این استراتژی که پیشتر در حوزه کسبوکار مورد توجه قرار گرفته بود، در عرصه سیاست هم میتواند به عنوان ابزاری موثر برای کاهش تنشها و رسیدن به وفاق ملی به کار رود. در ایران، فضای سیاسی اغلب بهگونهای شکل گرفته که رقابت میان احزاب به شکلی شدید و گاه مخرب نمود پیدا میکند. احزاب برای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت، چه در مجلس و شوراها و چه در ریاست جمهوری و کابینه، رقابتی سخت و گاه فرساینده را دنبال میکنند. اما واقعیت این است که بسیاری از چالشهای اساسی کشور، مانند بحرانهای اقتصادی، مشکلات زیستمحیطی و مسائل اجتماعی، نیازمند همکاری فراتر از مرزهای حزبی است. احزاب حرفهای و ریشهدار دریافتهاند که برای ماندگاری و ایفای نقش مؤثر در فضای سیاسی کشور، باید به ترکیبی از رقابت و همکاری تن دهند. این همکاریها میتواند در قالب ائتلافهای سیاسی یا مشارکت در پروژههای مشترک برای حل مسائل ملی ظهور پیدا کند. حتی در شرایط بحرانی، ممکن است احزاب ناگزیر شوند با نهادهای قانونگذار یا تنظیمکننده مقررات همکاری کنند تا از منافع ملی دفاع کنند. یکی از مهمترین کارکردهای همرقابتی، تمرکز بر منافع مشترک است. احزاب، بهجای تمرکز صرف بر نقاط اختلاف، میتوانند با تمرکز بر اهداف مشترک – مانند بهبود وضعیت اقتصادی، ارتقای سطح رفاه عمومی یا افزایش شفافیت در حکمرانی – به حل مشکلات کمک کنند. چنین رویکردی نهتنها به کاهش قطبیسازی سیاسی منجر میشود، بلکه میتواند اعتماد عمومی به نظام سیاسی را نیز افزایش دهد. همچنین، همکاریهای بینحزبی میتواند تصمیمگیریها را کارآمدتر و سریعتر کند. وقتی احزاب در برخی موضوعات کلیدی به توافق برسند، فرآیند تصویب قوانین و اجرای سیاستها به شکلی روانتر پیش خواهد رفت. این همکاری همچنین میتواند مشروعیت بیشتری به دولتها ببخشد، چرا که نشان میدهد مجموعهای از گروههای سیاسی با دیدگاههای متفاوت، برای حل مسائل ملی به یک اجماع رسیدهاند. همرقابتی در فضای سیاسی ایران، اگر به درستی مدیریت شود، میتواند از یک ابزار صرفاً نظری به رویکردی عملی برای کاهش تنشها و ایجاد وفاق ملی تبدیل شود. این استراتژی نهتنها به سود احزاب است، بلکه در نهایت به نفع مردم و توسعه کشور نیز خواهد بود.
ادامه مطلب