عیسی چمبر: باید اقدامی کرد که مردم و حاکمیت احزاب را بهعنوان نهاد واسط بپذیرند/ ندا حاضر به پرداخت هزینه برای حل مشکلات جامعه است
ندای ایرانیان: حزب در ایران به دلایل مختلف ازجمله دلایل تاریخی و فرهنگی هیچگاه مفهوم نداشته است. هر روز احزاب جدید با انگیزههای مختلف سیاسی و اقتصادی متولد میشوند اما یا افراد آن از نیمهراه کنار میکشند و یا در انتها با قوه قاهره در رسیدن به مقصود بازمیمانند. حزب ندای ایرانیان از زمان تأسیس تلاش کرد که حزبی برای شنیدن صدای مردم باشد و اکنون در حال گذار برای رسیدن به این مقصود است. برای بررسی مواضع این حزب «نگاه» با دکتر عیسی چمبر معاون سیاسی حزب ندای ایرانیان به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
حزب ندای ایرانیان عموماً در تمامی موضوعات و مسائل سیاسی اجتماعی اقتصادی و حتی فرهنگی اعلام موضع نمیکند، علت چیست آیا استراتژی خاصی پشت این موضوع قرار دارد؟
حزب ندای ایرانیان در بسیاری از موضوعات و حوادث جاری کشور اعلام موضع کرده و در برخی نیز موضعی را بهصورت رسمی اعلام نکرده است. در دیماه سال گذشته اعلام کردیم که معترضان را نباید دشمن دانست و باید اعتراض بهحق آنها شنیده شود. البته برخی مواقع نیز در مسائلی اعلام موضع صورت نگرفت که به معنی آن نیست که ما حقی در آن موضوع برای معترضان قائل نیستیم اما باید این را هم مورد برسی قرارداد که تا چه میزان وارد شدن ندای ایرانیان به موضوعات خاص کمکی به حل مشکلات میکند. هنوز سوءتفاهمانی وجود دارد که بر اساس آن، بسیاری علاقهمند هستند مسائل سیاسی را امنیتی نشان دهند. در این صورت مسائل غیرقابلحل خواهد شد. برای نمونه در موضوع ورود بانوان به ورزشگاه این حق وجود دارد که زنان بهعنوان شهروندان ایرانی وارد ورزشگاه شوند اما باکمال تأسف سیاسی شدن این موضوع باعث شده اگر احزاب سیاسی ازجمله ندای ایرانیان به این موضوع وارد شوند، نهتنها کمکی به مثبتی به این موضوع نکنند بله به تبدیلشدنان موضوع به گره کور دامن بزنند. احزاب بهدرستی میدانند که حل کردن چنین موضوعاتی در ایجاد آرامش و گفتوگوست. باید این نکته را بپذیرفت که گروههایی در این کشور وجود دارند که بدون اینکه به مسائل بار سیاسی دهند آن را حل میکنند. برای نمونه در مسابقه فوتبال به ماه محرم برخورد که برای برگزاری و عدم برگزاری آن چالشهایی به وجود آمد اما خود فوتبالیستها در بین دونیمه نوحهخوانی برگزار کردند، گرچه گروههای سیاسی از این موضوع استقبال نکردند اما این مسئله حل شد چرا چون فهم آن گروه مرجع از آن مسئله بیشتر از گروههای مرجع سیاسی بود.
اما حزب ندای ایرانیان در بسیاری از مسائل روز که باید اعلام موضع میکرد، موضع نگرفت. در اینجا منافع حزب در میان بود یا واقعاً نمیتوانستید تأثیری با صدور بیانیه در حل مسئله داشته باشید؟
حزب ندا هراسی به وارد شدن به موضوعات مختلفی ندارد اما آیا وارد شدن حزب به موضوعات مختلف باعث خواهد شد که حزب ندای ایرانیان در حل مسئله اقدام مفیدی انجام دهد؟ یا اینکه صرفاً پرچم حمایت از یک اعتراض را بلند کرده باشد به آن واردشده و حتی بیانیه صادر کرده است؟ درنتیجه باید حساسیتهای دو طرف مشاهده شود و در مرحله اول تلاش صورت گیرد بین دو طرف گفتوگو ایجاد شود و امکان گفتوگو و مفاهمه فراهم شود. سیاسیون اصلاحطلب و اصولگرا بهجای حل مسئله به دنبال این هستند که از نمد مشکلات برای خود کلاه بسازند
آیا همین ایجاد مفاهمه بین گروههای مختلف برای حل مسئله را اعضای حزب و هواداران ندا، نباید مشاهده کنند؟
ببینید، واقعیت را در نظر بگیریم. اینکه احزاب ازجمله ندا میانه دعوا قرار بگیرند به این معنی نیست که این اتفاق درگذشته رخداده است. برای نمونه شهروندی در پارک مورد ضرب و شتم نیروی انتظامی قرارگرفته بود. این موضوع در بین سیاسیون و نیروی انتظامی به این شکل شد که سیاسیون علیه نیروی انتظامی موضع میگیرند و افرادی که طرفدار نیروی انتظامی هستند، علیه آن دخترخانم شعار میدهند اما هیچکس به قانون مراجعه نمیکند. دهها سال است که این دعوا وجود دارد و اظهارنظر تنها به کره را کورتر میکند. قرار نیست حزب ندا فقط بیانیه بدهد. تابهحال آنجایی که جامعه مدنی احزاب و گروهها از فرآیندی که شما از آن دفاع میکنید استفاده کرده و جواب گرفته. چون امروز اگر جامعه اعتراض دارد بهاینعلت است که هیچ نشانهای ندیده است پس اعتراض میکند.
اگر فکر میکنیم که جامعه به دنبال مرجعی است که صدای اعتراض باشد، چندان هم اینگونه نیست. جامعه به دنبال حل مسئله است. جامعه اصلاحطلبان را به اپوزسیون ترجیح میدهد چون اینگونه میاندیشد که امکان تأثیرگذاری اصلاحطلبان برای حل موضوعات بیشتر است. مردم پارت زن و گروه چریکی نیستند. مردم میخواهند زندگی معمولی خود را انجام دهند اما توقع دارند که مسائل آنها حل شود.
اما همین رفتار در بین جریانهای اصلاحطلب باعث نشده که مردم از جریانهای سیاسی بهخصوص جریان اصلاحطلب ناامید شوند؟
نه اینطور نیست اگر مردم در مقطعی ناامید میشوند بهاینعلت است که اصلاحطلبان حرفهای خوب میزنند اما کار خود را انجام میدهد. در انتخابات وعدههای آسمان کوب سر میدهند اما بعد کارایی میکنند که گویا به حرفهایی که درگذشته زندهاند، باور ندارند. مردم از این عدم باورها ناامید میشوند. در فضای رادیکال احزاب تبدیل به تهدید میشوند و با آنها برخورد میشوند.
با این حساب اگر قرار است احزاب میانه مردم و حاکمیت قرار بگیرند مردم و حاکمیت آن موضوع را میپذیرند؟
خیر چون نه ازنظر مردم و نه ازنظر حاکمیت احزاب این جایگاه را ندارند. در حال حاضر باید ارزشافزوده احزاب را برای حاکمیت مشخص کرد تا این جایگاه برای احزاب به وجود آید.
احزاب مردم را در انتخابات پای صندوق رأی آوردند چه ارزشافزودهای از این بیشتر؟
حاکمیت دو انتظار از احزاب دارد اولاً یک سری عضو را تضمین کند که انتظار بیجایی نیست. دوم اینکه احزاب برنامه داشته باشند نه سرفصل. احزاب اکنون شهردار هم انتخاب کردهاند آیا توانستهاند درآمدزایی برای اداره شهر داشته باشند؟ در این صورت است که ارزشافزوده احزاب معلوم میشود.
احزاب همواره شعار میدهد و زمانی که در قدرت قرار میگیرند شعارهای خود را فراموش میکنند علت اصلی این موضوع چیست؟
این شعارها برای فریب نیست برخی از شعارهای دهانپرکن بهاینعلت است که اساساً نمیدانند که چهکار باید بکنند؟ ۵ دهه است که پرسش میشود چه کسی باید حکومت کند. پرسش این نیست که چگونه باید حکومت کرد. زمانی که پرسش این شد که چه کسی باید حکومت کند، وارد چالش با رقیب میشویم تا وی را کنار بگذاریم. اکنون کنش احزاب در ایران این نیست که چگونه باید حکومت کرد.
آیا ندا حزبی است که برای حل مسائل سیاسی اجتماعی و... هزینه بپردازد؟
بله. مگر عضویت در حزب هزینه نیست؟ بله هزینه است درنتیجه هر فرد حزبی در حال پرداخت هزینه است. فعالان حزبی و احزاب بخشی از این هزینه را پرداخت کرده و بازهم پرداخت خواهد کرد. به نظر من سیاست در ایران وارد فضای نامتعارف شده است. بهاینعلت که ما در شرایط پیشا قانون و حتی پیشا دموکراسی هستیم با افراد برخوردهای شخصی میشود. برای مثال بخش عمدهای کاندیدای احزاب همواره رد صلاحیت میشوند و شاید افرادی که از سوی شورای نگهبان رد میشوند فقط هزینه عضویت در احزاب را میدهند. کار سیاسی سالم، ریسک دارد. درنتیجه در توسعه کار حزبی باید دست فعال سیاسی حزبی حتی جبهه پایداری را هم بوسید. چرا چون فعالین حزبی کار پر ریسک انجام میدهند. درنتیجه هر فرد تشکیلاتی در این کشور هزینه میدهد این واقعیت است.
چرا احزاب در ایران پا نمیگیرند آیا اساساً در ایران کار حزبی تعریفنشده و به عبارت بهتر بلد نیستیم ساختار حزبی چیست؟
اگر واقعبینانه به این سؤال پاسخ دهم باید به این نکته تأکید کنم که هیچکس در ایران کار تشکیلاتی بلد نیست. چون حزب یک سازمان بسیار پیچیده است. حزب با مقوله بسیار پیچیدهتری به نام قدرت سروکار دارد و از سوی دیگر با مقوله بسیار پیچیدهتر به نام رسانه سروکار دارد. حال یک حزب در ایران نام ببردید که بهعنوان یک سازمان پیچیده به فعالیت بپردازد. پس مشکل در قانون احزاب است اما واقعیت این است که فهم ما از احزاب بسیار ساده و ابتدایی است.