سید شهاب طباطبایی سخنگوی حزب ندای ایرانیان:
تاریخ مصرف شورای سیاست گذاری اصلاحات گذشته است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پس از شکست جریان اصلاحات در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و واگذاری اکثر کرسی های پارلمان به جریان رقیب زمزمه هایی از اختلاف و آشفتگی در درون این جریان به گوش رسید. زمزمه هایی که به خصوص در روزهای گذشته با انتشار برخی اخبار و اظهارنظرها تا حدودی رنگ و لعاب جدی تر به خود گرفت.
خبر استعفای «عبدالواحد موسوی لاری» از قائم مقامی شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات بهانه ای شد تا چهره های مختلف اصلاح طلب لب به اظهارنظرهایی باز کنند که حاکی از انتقاد برخی آنها نسبت به این امر و خرسندی برخی دیگر نسبت به این اقدام بود. بعضی هم بر این باورند که این استعفا مقدمه ای است تا دیگر چهره های حقیقی شورای عالی سیاست گذاری نیز از عضویت در این شورا استعفا دهند.
این میان بسیاری از چهره های اصلاح طلب همچون رسول منتجب نیا و محمدقوچانی نیز سخن از ضرورت بازتعریف گفتمان اصلاح طلبی به میان آوردند اما همه این اخبار نشان از آشفتگی و برهم ریختگی در درون جریان اصلاحات می دهد.
با «شهاب طباطبایی»، از اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان به گفتگو نشستیم تا درباره اختلافات درون جریان اصلاحات بیشتر بدانیم. در ادامه مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد.
بعد از شکست اصلاح طلبان در انتخابات یازدهمین دوره مجلس به نظر می رسد فضا در دل این جریان آشفته شده است. آقای موسوی لاری از قائم مقامی شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات استعفا می دهد، برخی صحبت از تدوین مانیفست جدید این جریان می کنند و عده ای معتقدند باید گفتمان اصلاح طلبی بازنگری شود. آیا این جریان دچار آشفتگی و اختلاف شده است؟
وجود اختلاف نظر و تضارب آرا در هر حوزه ای به خصوص حوزه سیاسی تا جایی که به تامین منافع ملی کمک کند امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. برای اینکه همدیگر را تکمیل کنیم راهی نداریم جز اینکه یکدیگر را نقد کنیم.باید بپذیریم ممکن است رقابت درون گروهی وجود داشته باشد در هر جریانی از جمله جریان اصلاحات ممکن است برخی با هم اختلاف دیدگاه داشته باشند، اختلافات را طرح کرده و همدیگر را تکمیل می کنند. از دل تمام این اختلافات و انتقادات باید منافع ملی و پیشرفت کشور تامین شود اگر این اتفاق رخ دهد بهترین اتفاق ممکن از دل اختلافات است. هیچ چیز بدی در این اختلافات نیست.
این اختلاف در حال حاضر در بین جریان اصلاحات وجود دارد؟
باید دید منظور از اختلاف چیست. گاهی از دل اختلافات زمینه ای برای رشد به وجود می آید. آنچه باعث رشد می شود اسمش اختلاف جدی نیست. اسمش تمایز در دیدگاهها و تضارب آراء است که نتیجه آن بهبود روند است.
برخی معتقدند مقصر اختلافاتی که اصلاح طلبان با آن دست به گریبان هستند شخص آقای خاتمی است.
به نظرم این منصفانه نیست. اما به هر حال هر کسی نظر خود را دارد.
گفته می شود ورود اعضای حقیقی در شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان توسط آقای خاتمی عامل اختلافات اصلاح طلبان است. گفته می شود در استان های مختلف اختلاف نظر وجود دارد برخی متمایل به تصمیمات شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات و برخی متمایل به شورای هماهنگی اصلاحات هستند.
فکر می کنم به سمتی حرکت می کنیم که شورای عالی سیاست گذرای اصلاح طلبان به سمت کارکرد اصلی خود یعنی کارکردی که احزاب و نمایندگانی از احزاب در آن حضور داشته باشند نه اشخاص حقیقی پیش می رود. این خواسته ای بوده که همیشه از سوی احزاب و گروههایی که موتور محرک انتخابات بودند مطرح شده است، اشخاص حقیقی که نمی آمدند وسط میدان و ستاد بزنند، مردم را جمع کنند. اعضای حقوقی احزاب بودند و باید در این شورا نظر داده و تصمیم بگیرند.
به سمتی حرکت می کنیم که از این به بعد سازوکار حقوقی حاکم شود.
وقتی چهره هایی مثل آقای عارف و مشاورانشان و یا سایر چهره های حقیقی در شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات اظهارنظر می کنند اجازه تصمیم گیری و اظهار نظر به احزاب داده نمی شود.
این را قبول ندارم، معتقدم احزاب باید در شورای سیاست گذاری حضور داشته باشند نه اشخاص حقیقی اما اینکه وجود اشخاص حقیقی باعث شده که احزاب نتوانند نظر بدهند گزاره درستی نیست. ما رو به آینده نگاه می کنیم. در حال حاضر با توجه به تجربیات گذشته و نقاط ضعفی که مشخص شده و یکی از آنها همین است که حضور اشخاص حقیقی در شورای عالی سیاست گذاری یک نقطه ضعف است ضروری است به سمت رفع نواقص حرکت کنیم.
شورای عالی سیاست گذاری قرار بود شامل احزاب و نمایندگان آنها شود اما به دلایل مختلف اینگونه نشد حتی شاید در اوایل شروع فعالیت شورا احزاب نیز مخالفتی با این ماجرا نداشتند اما در طول زمان این روند تکمیل شده است. وقتی یک سیستمی روی کار می آید بدون عیب و نقص نیست در طول زمان سازوکارهای خود را اصلاح کرده و ارکان آن را منظم می کند.ممکن است این روند سالها طول بکشد.
این یک روند طبیعی و ساده است و نباید موجب تعجب یا عصبانیت و دعوا بشود. شاید احزاب در ابتدای تشکیل شورا بدشان نمی آمده که برخی چهره های حقیقی نظر بدهند اما به نظر می رسد امروز احزاب در جریان اصلاح طلبی به بلوغ رسیده اند و می توانند بدون نظر اشخاص حقیقی درباره فعالیت های جبهه اصلاحات تصمیم بگیرند.
البته ما یک سری چهره های سیاسی داریم که عضو هیچ حزبی نیستند که باید برای کسب نظر از آنها هم راهی باز بماند تا بتوانند نظرات خود را به شورای عالی سیاست گذاری بدهند.
اشخاص حقیقی می توانند به عنوان مشاور نظرات خود را بدهند؛ یعنی در تصمیم سازی ها کمک کنند اما تصمیم گیری ها بر عهده حقوقی ها باشد.
منتقدان نسبت به حضور چهره های حقیقی در شورا معتقدند که این اعضا در جریان اصلاحات تصمیم گیر هستند و فقط مشورت نمی دهند و همین عامل اختلاف در جریان اصلاحات است.
احزاب می توانستند وقتی این چهره ها نظر می دهند نظر آنها را نپذیرند. اگر امروز بخواهیم در جریان یک اتفاق یا یک شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازیم کار درستی نیست.
منظورتان شکست در انتخابات مجلس یازدهم است؟
هر شکستی. ببینید مردم نمی پذیرند که اصلاح طلبان بگویند این مشکل تقصیر اصولگراهاست ما درست می کنیم یا اصولگراها بگویند تقصیر اصلاح طلب هاست ما درستش می کنیم.
باید اشتباهات را بپذیریم.و قبول کنیم اشتباهات محصول عملکرد مشترک همه است.
در جریان اصلاحات یک روز همه با هم شاد از پیروزی بودند وقتی یک شکست حاصل می شود باید آسیب شناسی کنند.
استعفای آقای موسوی لاری هم در مسیر اصلاح ساختار جریان اصلاحات اتفاق افتاده؟
به نظرم این استعفا کمک می کند به این مسئله. کارکرد شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات انتخابات بوده که انتخابات تمام شده پس تاریخ شورای عالی سیاست گذاری با این ماموریت تمام شده است.
آقای موسوی لاری با این استعفا برای جریان اصلاحات چند پیام داشت. پیام اول جایگزین شدن اشخاص حقوقی به جای حقیقی بود که با این استعفا مسیر باز شد و به بقیه دوستان حقیقی شورای سیاست گذاری اصلاحات هم این پیام را دادند که کنار بکشند تا سازوکار جدید با حضور احزاب حقوقی شکل بگیرد. پیام دوم این استعفا این بود که حضور موثر می تواند مشورتی باشد و نیروهای تازه نفس تر در شورا حضور داشته باشند. و پیام سوم این بود که هرچه زودتر این اقدام برای طراحی سازوکار جدید شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان اتفاق بیفتد.
معتقدم حتی با شرایط کرونا می شود جلسات مجازی تشکیل داد و به این اصلاح روند رسیدگی کرد.
پس معتقدید باید گفتمان اصلاح طلبان باز تعریف شود؟
من معتقدم باید سازو کارها بازنگری شود. باید زودتر این بازنگری اتفاق بیفتد و اگر این بازنگری با دعوا همراه نباشد می تواند خوب باشد.
برخی چهره های اصلاح طلب معتقدند آقای عارف هم باید استعفا بدهد.
راجع به شخص آقای عارف نمی توانم الان نظر بدهم. باید احزاب و همه جریان اصلاح طلب در این باره نظر بدهند.
چرا اصلاح طلبان مجلس یازدهم را تخریب می کنند.
با هر مدل و رفتاری که مردم را ناامید کند و به پیشرفت کشور کمک نکند مخالف هستم. فرقی نمی کند این حرف را جریان اصلاحات بزند یا دیگری. مردم اگر ببینند زود قضاوت میکنیم و بدون اینکه عملکردی اتفاق افتاده باشد حرفی بزنیم تشخیص می دهند.
اگر کسی چنین کاری کند و قضاوت زود هنگام درباره مجلس یازدهم داشته باشد در جهت منافع ملی نیست.
گفته می شود برای انتخابات ۱۴۰۰ آقایان جهانگیری، عارف و محسن هاشمی کاندیدا می شوند اصلاح طلبان چند کاندیدا خواهند داشت.
پیش بینی می کنم تعدد کاندیدا در انتخابات ۱۴۰۰ داشته باشیم. به نظرم با ترافیک کاندیداها مواجه خواهیم بود.
اصلاح طلبان می گویند دیگر حاضر نیستند از کاندیدای اجاره ای حمایت کنند.
این تجربه ای بود که جریان اصلاحات در جریان حمایت از آقای روحانی به دست آورد.
کاندیداهای اصلاح طلب به نفع هم کنار خواهند رفت؟
این کنار رفتن ها برای زمان قبل از کرونا بود با آمدن کرونا هیچ پیش بینی از رفتار هیچکس ندارم. کرونا باعث تغییر در خیلی از رفتارها شد از جمله این رفتارها. کرونا انسانها را به مرگ نزدیکتر کرد شاید به خاطر همین سیاسیون هم از منیت خود کم کنند و در رفتارهای خود تغییراتی بدهند.
پس باید منتظر اتفاقات بیشتر در جریان اصلاحات و استعفاهای بیشتر باشیم؟
اصلاً بعید نیست. کرونا به همان اندازه که خودش غافلگیر کننده بود اتفاقات غافلگیر کننده ای هم به دنبال دارد که هنوز بخشی از آن رونمایی نشده است.