نسل جدید سیاستورزی؛ آخرین فرصت برای شنیده شدن صدای جوانان
در دنیای پرشتاب امروز، کمتر کسی انتظار داشت که سیاستورزی بتواند همچنان بیتوجه به نیروی جوان ادامه یابد. *جوانان؛ تماشاگر یا بازیگر؟* اما واقعیت این است که جوانان دیگر حاضر نیستند صرفاً تماشاگر صحنه سیاست باشند. آنها آمدهاند تا بخشی از فرآیند تصمیمگیری باشند و صدای خود را نه در حاشیه، بلکه در متن قدرت سیاسی طنینانداز کنند. این نسل جدید بهخوبی دریافته است که اگر خود وارد میدان نشود، هیچکس قرار نیست صدای آنها را به گوش تصمیمگیرندگان برساند. در گذشته، جوانان اغلب بهعنوان نیروی پشتیبان یا نماد تغییر در جریانهای سیاسی مطرح میشدند؛ اما امروز، معادلات تغییر کرده است. جوانان دیگر به نقشهای نمادین قانع نیستند. آنها نهتنها مطالبهگر حقوق خود هستند، بلکه میخواهند بخشی از فرآیند سیاستگذاری و تصمیمگیری باشند. این تغییر نگرش، ناشی از افزایش آگاهی سیاسی، دسترسی گسترده به اطلاعات، و تجربههای تلخ و شیرین گذشته است. *راه رسیدن به قدرت؛ فراتر از شعار* نخستین گام، عبور از نگاههای کلیشهای و سنتی به مشارکت جوانان است. حضور در سیاست نباید به چند صندلی محدود در شوراهای مشورتی یا لیستهای انتخاباتی تقلیل یابد. جوانان باید در اتاقهای فکر، جلسات تصمیمگیری کلان، و حتی در سطوح اجرایی حضور داشته باشند. آنها باید فرصت داشته باشند تا ایدههای نوآورانه خود را ارائه دهند و در مدیریت بحرانها، برنامهریزی اقتصادی، سیاست خارجی و مسائل اجتماعی نقشآفرینی کنند. اما این حضور صرفاً با ایجاد ساختارهای رسمی تحقق نمییابد. فضای آزاد برای بیان و نقد سازنده یک ضرورت است. تا زمانی که جوانان نتوانند بدون ترس از سانسور یا محدودیت، دغدغههای خود را بیان کنند، سیاستورزی آنها ناقص خواهد ماند. آزادی بیان و مشارکت فعال، دو بال پرواز جوانان بهسوی تغییر واقعی است. *یاد گرفتن سیاست؛ بیشتر از حفظ کردن شعارها* توانمندسازی سیاسی جوانان بدون آموزش اصولی، غیرممکن است. در دنیای پیچیده امروز، سیاستورزی نیازمند مهارتهای خاصی است؛ از تحلیل دادههای سیاسی و اقتصادی گرفته تا مدیریت بحران، فن مذاکره، و رهبری اجتماعی. احزاب سیاسی، سازمانهای مردمنهاد و حتی سیستم آموزشی رسمی باید مسئولیت آموزش این مهارتها را بر عهده بگیرند. آموزشهای سیاسی باید فراتر از نظریهپردازیهای خشک باشد و جوانان را برای ورود به میدان واقعی سیاست آماده کند. در این مسیر، تجربه نیز نقش مهمی دارد. جوانانی که فرصتهای واقعی برای کار در حوزههای سیاستگذاری پیدا میکنند، میتوانند از نزدیک با چالشها و پیچیدگیهای تصمیمگیری آشنا شوند و درک عمیقتری از فرآیندهای سیاسی به دست آورند. آموزش بدون تجربه، سطحی خواهد بود؛ تجربه بدون آموزش، ناکارآمد. *شبکههای اجتماعی؛ صدای بدون فیلتر یک نسل* نمیتوان از سیاستورزی جدید سخن گفت و قدرت شبکههای اجتماعی را نادیده گرفت. فضای مجازی به جوانان فرصتی بینظیر داده است تا صدای خود را به گوش جهانیان برسانند. پلتفرمهایی مانند توییتر، اینستاگرام، و تلگرام به ابزاری برای ایجاد جنبشهای اجتماعی، سازماندهی اعتراضات مدنی و حتی تأثیرگذاری بر سیاستمداران تبدیل شدهاند. جوانان امروز با استفاده از این ابزارها، میتوانند کمپینهای قدرتمندی راهاندازی کنند، افکار عمومی را بسیج کنند و حتی در شکلدهی به سیاستهای عمومی تأثیرگذار باشند. بسیاری از تغییرات بزرگ سیاسی در دهههای اخیر، از دل همین شبکههای اجتماعی آغاز شدهاند. سیاستمدارانی که این واقعیت را نادیده میگیرند، دیر یا زود جای خود را به نسلی خواهند داد که میداند چگونه از این فضا برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. *احزاب؛ دروازههای بسته یا پلهای ارتباطی؟* در کنار همه این موارد، نقش احزاب سیاسی تعیینکننده است. احزاب میتوانند سکوی پرتابی برای جوانان باشند یا برعکس، مانعی در مسیر پیشرفت آنها. متأسفانه بسیاری از احزاب، همچنان درگیر ساختارهای سنتی هستند و به جوانان تنها بهعنوان نیروهای تبلیغاتی یا حامیان انتخاباتی نگاه میکنند. اما اگر احزاب بخواهند در دنیای جدید سیاسی زنده بمانند، باید تغییر کنند. آنها باید جوانان را در فرآیندهای تصمیمگیری واقعی دخالت دهند، به آنها فرصتهای برابر برای رشد و پیشرفت بدهند و از ظرفیتهای بینظیر نسل جدید برای نوآوری و خلاقیت بهره بگیرند. جوانانی که امروز در احزاب یاد میگیرند و تجربه میاندوزند، فردا میتوانند به رهبران تأثیرگذاری تبدیل شوند که مسیر سیاست کشور را تغییر میدهند. *آیندهای که منتظر کسی نمیماند* در نهایت باید گفت که جوانان امروز فقط نمیخواهند شنیده شوند؛ آنها میخواهند دیده شوند و تأثیر بگذارند. سیاستورزی جدید یعنی عبور از حاشیه به متن، از شعار به عمل. آینده این کشور در دستان نسلی است که جرأت تغییر دارد و برای ساختن فردایی بهتر، از همین امروز اقدام میکند. اگر این فرصت را از دست بدهیم، شاید فردایی وجود نداشته باشد که بتوان در آن صدای جوانان را شنید. اما اگر قدر این لحظه را بدانیم، میتوانیم نسلی بسازیم که نهتنها شنیده میشود، بلکه تصمیمگیرنده است. آینده سیاست ایران به توانایی ما در اعتماد به جوانان و ایجاد فرصتهای واقعی برای آنها بستگی دارد. این آخرین فرصت نیست؛ اما مهمترین فرصت است.
ادامه مطلب