مقالات و یادداشت ها

نسل جدید سیاست‌ورزی؛ آخرین فرصت برای شنیده شدن صدای جوانان

در دنیای پرشتاب امروز، کمتر کسی انتظار داشت که سیاست‌ورزی بتواند همچنان بی‌توجه به نیروی جوان ادامه یابد. *جوانان؛ تماشاگر یا بازیگر؟* اما واقعیت این است که جوانان دیگر حاضر نیستند صرفاً تماشاگر صحنه سیاست باشند. آن‌ها آمده‌اند تا بخشی از فرآیند تصمیم‌گیری باشند و صدای خود را نه در حاشیه، بلکه در متن قدرت سیاسی طنین‌انداز کنند. این نسل جدید به‌خوبی دریافته است که اگر خود وارد میدان نشود، هیچ‌کس قرار نیست صدای آن‌ها را به گوش تصمیم‌گیرندگان برساند. در گذشته، جوانان اغلب به‌عنوان نیروی پشتیبان یا نماد تغییر در جریان‌های سیاسی مطرح می‌شدند؛ اما امروز، معادلات تغییر کرده است. جوانان دیگر به نقش‌های نمادین قانع نیستند. آن‌ها نه‌تنها مطالبه‌گر حقوق خود هستند، بلکه می‌خواهند بخشی از فرآیند سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری باشند. این تغییر نگرش، ناشی از افزایش آگاهی سیاسی، دسترسی گسترده به اطلاعات، و تجربه‌های تلخ و شیرین گذشته است. *راه رسیدن به قدرت؛ فراتر از شعار* نخستین گام، عبور از نگاه‌های کلیشه‌ای و سنتی به مشارکت جوانان است. حضور در سیاست نباید به چند صندلی محدود در شوراهای مشورتی یا لیست‌های انتخاباتی تقلیل یابد. جوانان باید در اتاق‌های فکر، جلسات تصمیم‌گیری کلان، و حتی در سطوح اجرایی حضور داشته باشند. آن‌ها باید فرصت داشته باشند تا ایده‌های نوآورانه خود را ارائه دهند و در مدیریت بحران‌ها، برنامه‌ریزی اقتصادی، سیاست خارجی و مسائل اجتماعی نقش‌آفرینی کنند. اما این حضور صرفاً با ایجاد ساختارهای رسمی تحقق نمی‌یابد. فضای آزاد برای بیان و نقد سازنده یک ضرورت است. تا زمانی که جوانان نتوانند بدون ترس از سانسور یا محدودیت، دغدغه‌های خود را بیان کنند، سیاست‌ورزی آن‌ها ناقص خواهد ماند. آزادی بیان و مشارکت فعال، دو بال پرواز جوانان به‌سوی تغییر واقعی است. *یاد گرفتن سیاست؛ بیشتر از حفظ کردن شعارها* توانمندسازی سیاسی جوانان بدون آموزش اصولی، غیرممکن است. در دنیای پیچیده امروز، سیاست‌ورزی نیازمند مهارت‌های خاصی است؛ از تحلیل داده‌های سیاسی و اقتصادی گرفته تا مدیریت بحران، فن مذاکره، و رهبری اجتماعی. احزاب سیاسی، سازمان‌های مردم‌نهاد و حتی سیستم آموزشی رسمی باید مسئولیت آموزش این مهارت‌ها را بر عهده بگیرند. آموزش‌های سیاسی باید فراتر از نظریه‌پردازی‌های خشک باشد و جوانان را برای ورود به میدان واقعی سیاست آماده کند. در این مسیر، تجربه نیز نقش مهمی دارد. جوانانی که فرصت‌های واقعی برای کار در حوزه‌های سیاست‌گذاری پیدا می‌کنند، می‌توانند از نزدیک با چالش‌ها و پیچیدگی‌های تصمیم‌گیری آشنا شوند و درک عمیق‌تری از فرآیندهای سیاسی به دست آورند. آموزش بدون تجربه، سطحی خواهد بود؛ تجربه بدون آموزش، ناکارآمد. *شبکه‌های اجتماعی؛ صدای بدون فیلتر یک نسل* نمی‌توان از سیاست‌ورزی جدید سخن گفت و قدرت شبکه‌های اجتماعی را نادیده گرفت. فضای مجازی به جوانان فرصتی بی‌نظیر داده است تا صدای خود را به گوش جهانیان برسانند. پلتفرم‌هایی مانند توییتر، اینستاگرام، و تلگرام به ابزاری برای ایجاد جنبش‌های اجتماعی، سازمان‌دهی اعتراضات مدنی و حتی تأثیرگذاری بر سیاست‌مداران تبدیل شده‌اند. جوانان امروز با استفاده از این ابزارها، می‌توانند کمپین‌های قدرتمندی راه‌اندازی کنند، افکار عمومی را بسیج کنند و حتی در شکل‌دهی به سیاست‌های عمومی تأثیرگذار باشند. بسیاری از تغییرات بزرگ سیاسی در دهه‌های اخیر، از دل همین شبکه‌های اجتماعی آغاز شده‌اند. سیاست‌مدارانی که این واقعیت را نادیده می‌گیرند، دیر یا زود جای خود را به نسلی خواهند داد که می‌داند چگونه از این فضا برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. *احزاب؛ دروازه‌های بسته یا پل‌های ارتباطی؟* در کنار همه این موارد، نقش احزاب سیاسی تعیین‌کننده است. احزاب می‌توانند سکوی پرتابی برای جوانان باشند یا برعکس، مانعی در مسیر پیشرفت آن‌ها. متأسفانه بسیاری از احزاب، همچنان درگیر ساختارهای سنتی هستند و به جوانان تنها به‌عنوان نیروهای تبلیغاتی یا حامیان انتخاباتی نگاه می‌کنند. اما اگر احزاب بخواهند در دنیای جدید سیاسی زنده بمانند، باید تغییر کنند. آن‌ها باید جوانان را در فرآیندهای تصمیم‌گیری واقعی دخالت دهند، به آن‌ها فرصت‌های برابر برای رشد و پیشرفت بدهند و از ظرفیت‌های بی‌نظیر نسل جدید برای نوآوری و خلاقیت بهره بگیرند. جوانانی که امروز در احزاب یاد می‌گیرند و تجربه می‌اندوزند، فردا می‌توانند به رهبران تأثیرگذاری تبدیل شوند که مسیر سیاست کشور را تغییر می‌دهند. *آینده‌ای که منتظر کسی نمی‌ماند* در نهایت باید گفت که جوانان امروز فقط نمی‌خواهند شنیده شوند؛ آن‌ها می‌خواهند دیده شوند و تأثیر بگذارند. سیاست‌ورزی جدید یعنی عبور از حاشیه به متن، از شعار به عمل. آینده این کشور در دستان نسلی است که جرأت تغییر دارد و برای ساختن فردایی بهتر، از همین امروز اقدام می‌کند. اگر این فرصت را از دست بدهیم، شاید فردایی وجود نداشته باشد که بتوان در آن صدای جوانان را شنید. اما اگر قدر این لحظه را بدانیم، می‌توانیم نسلی بسازیم که نه‌تنها شنیده می‌شود، بلکه تصمیم‌گیرنده است. آینده سیاست ایران به توانایی ما در اعتماد به جوانان و ایجاد فرصت‌های واقعی برای آن‌ها بستگی دارد. این آخرین فرصت نیست؛ اما مهم‌ترین فرصت است.

ادامه مطلب

آخرین فرصت

شاید کمتر کسی فکر می کرد که دوران دولت سیزدهم به سه سال هم نرسد و شاید خوش بین‌ترین مخالفان دولت سیزدهم، عمر آن را چهار ساله تصور می کردند. اما با شهادت رئیس دولت سیزدهم، عمر دولت یکدست نو اصولگرا هم به پایان رسید. اگر از انتخابات و مصائب و مسائلش عبور کنیم، باید بگوییم امروز با رئیس جمهوری از طیف مقابل دولت گذشته رو به روییم. رئیس جمهوری که تمام تحول خواهان، معتدلین و اصولگرایان سنتی نیز به صورت عیان و پنهان از سرکار آمدنش استقبال کرده اند. اما سوال اصلی اینست که مسعود پزشکیان چطور توانست برخلاف دوره های گذشته که پیروزی کاندیدای میانه رو منوط به مشارکت بالای ۶۰ درصدی بود، پیروز انتخاباتی شود که به زحمت مشارکتش به ۵۰ درصد رسید؟ پاسخ سوال روشن است، مسعود پزشکیان با ویژگی های شخصیتی و فردی اش توانست چنگی به سبد آرایی بیاندازد که به صورت سنتی متعلق به اصولگرایان بود. باید گفت صداقت مسعود پزشکیان و ارجاعاتش به عدالت دینی که در از حفظ خواندن نهج البلاغه در مناظرات عیان بود، بر دل قشر مذهبی کلاسیک ایرانی نشست و با پای کار آمدن بخشی از مرددین، در مرحله دوم انتخابات را برد. اما آیا همین ۵۰ درصد مشارکت کننده در انتخابات برای پیشبرد اهداف دولت و حل ابرچالش‌های موجود کشور کافیست؟ پاسخ این پرسش قطع به یقین خیر است. دولت چهاردهم و شخص آقای پزشکیان کار بسیار سختی داشت حتی اگر مشارکت در انتخابات به صد درصد هم می رسید؛ مسائل کشور به قدری پیچ در پیچ، گره خورده و درهم است که اگر شرایط سیاست‌ورزی در ایران عادی بود هم بود، باز کردن این گره‌های کور شاید دهه ها زمان می برد و حالا که نیمی از واجدین شرایط نیز در انتخابات شرکت نکرده اند، کار دولت بسیار سخت تر نیز خواهد بود. به توصیفات بالا، انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ را هم باید اضافه کرد که قطعا گره‌ها کور تر و عملا کار را اگر نگوییم غیرممکن بلکه سخت تر هم خواهد کرد. حال باید چه کرد؟ اگر شرایط آنقدر دشوار است، اساسا چرا برای تغییر دوباره صندوق رای را انتخاب کردیم؟ مگر نه اینکه این امکان را پیشتر آزموده بودیم؟ باید در جواب این سوال نیز گفت چون راه حل دیگری نداشتیم. خوب یا بد، دل‌نشین یا تلخ، باید بپذیریم مسعود پزشکیان آخرین فرصت ما برای اصلاح وضعیتی بود که به گواه تمام کارشناسان در تمامی عرصه ها قابل ادامه دادن نبود. شکاف‌های اجتماعی، نزاع های داخلی، بحران های محیط زیستی، وضعیت اقتصادی، وضعیت فرهنگی، سیاست خارجی، سیل مهاجرت و... اگر با دست فرمان گذشته ادامه می یافت چیزی از ایران ما باقی نمی ماند و ما مسعود پزشکیان را انتخاب کردیم چون تنها راه حل تغییر شرایط و بهبود جمعی را در انتخابات می بینیم. اگر در چهار سال پیش رو آن قدری شرایط را بهبود بخشیدیم و توانستیم گامی رو به جلو برداریم، می توانیم روی مشارکت آن ۵۰ درصد دیگری که در انتخابات امسال نیامدند هم حساب کنیم، ولی اگر در را بر همان پاشنه ای چرخاندیم که در گذشته چرخانده بودیم، باید بدانیم که دیگر نباید روی مردم حساب کنیم. اگر توانستیم همان چند وعده نیم بند که در انتخابات دادیم را عملی کنیم مردم خواهند آمد، اما اگر همان ها را هم نتوانستیم انجام دهیم، دیگر خبری از مشارکت ۵۰ درصدی هم نخواهد بود. شاید حالا بهتر درک کنیم چرا آقای دکتر پزشکیان به دنبال اجماع سازی حاکمیتی برای حل چالش های کشور است. شاید حالا بهتر درک کنیم که چرا از وفاق ملی صحبت می کند و شاید حالا بیشتر از پیش بفهمیم که دلیل حمایت های همه جانبه رهبری و ارکان حاکمیت از آقای پزشکیان به چه علت است. علت اینست که همه فهمیده ایم بدون حضور مردم نمی توانیم و برای حضور مردم باید به خواسته هایشان توجه و آن ها را حل و فصل کنیم. و اما سخنی با آقای پزشکیان؛ اول کابینه اولین نشان از این است که رئیس جمهور مشکلات کشور را دیده و می داند که جامعه به دنبال تغییر است، اگر بپذیریم که کابینه وفاق قرار است اجماع سیاسی در سطح حاکمیت را فراهم آورد نباید وفاق با جامعه را فراموش کنیم؛ اگر جامعه به دنبال تغییر شرایط موجود در دولت سیزدهم نبود، کاندیداهای دیگر قطعا بهتر می توانستند راه گذشته را ادامه دهند. همانطور که قطعا وفاق ملی مهم است، نباید فراموش کرد که جامعه به دنبال تغییر است و اولین نمایه تغییر وضعیت کنونی، وزرای همکار رئیس جمهور هستند. دوم، اقدامات فوری در مواردی است که می تواند امید اجتماعی را افزایش دهد؛ مسائلی مانند فیلترینگ و... که بارها خود آقای پزشکیان بر مضر بودنش تاکید داشته، در صورت رفع آن در سال ابتدایی دولت، امید به آینده را در جامعه فزون خواهد کرد و می تواند دست دولت را نیز در ادامه برای حل چالش های موجود بازتر کند. و سوم، حل مسائل سیاست خارجی مانند لوایح FATF و برجام است که البته حل این چالش پارامترهای دیگری هم دارد که در این مقال نمی گنجد

ادامه مطلب

ضرورت تقویت کار حزبی و برگزاری انتخابات حزبی

نظام سیاسی هر کشور نیازمند سازوکارهایی است که بتواند مشارکت حداکثری مردم را فراهم کند، نمایندگی واقعی را تضمین نماید و به ثبات و کارآمدی سیستم بینجامد. در ایران، با وجود تلاش‌های صورت گرفته در سال‌های اخیر، هنوز چالش‌هایی در زمینه مشارکت سیاسی، تمرکززدایی و ثبات نظام سیاسی وجود دارد. یکی از راه‌حل‌های پیش‌رو، تقویت کار حزبی و اصلاح نظام انتخاباتی به سمت برگزاری انتخابات استانی و حزبی است. این یادداشت به بررسی این موضوع می‌پردازد که چرا این تغییرات می‌توانند به بهبود نظام سیاسی ایران کمک کنند. ۱. تقویت کار حزبی: احزاب سیاسی به عنوان نهادهای واسط بین مردم و حکومت، نقش کلیدی در سازماندهی افکار عمومی، ارائه برنامه‌های سیاسی و تربیت کادرهای سیاسی ایفا می‌کنند. در بسیاری از کشورهای دموکراتیک مانند آلمان و کانادا، احزاب به عنوان بازوی اجرایی دموکراسی عمل کرده‌اند. در ایران، تقویت احزاب می‌تواند به افزایش مشارکت سیاسی، کاهش فردمحوری در انتخابات و بهبود کیفیت نمایندگی مردم منجر شود. احزاب قوی می‌توانند با ارائه برنامه‌های بلندمدت، به ثبات سیاسی و کاهش تنش‌های انتخاباتی کمک کنند. ۲. انتخابات استانی: تمرکززدایی و توجه به مسائل محلی از جمله نیازهای اساسی نظام سیاسی ایران است. برگزاری انتخابات به صورت استانی می‌تواند به این هدف کمک کند. در کشورهایی مانند ایالات متحده و هند، انتخابات محلی و استانی باعث شده است که مسائل خاص هر منطقه بهتر پیگیری شود و سیاست‌های محلی با نیازهای واقعی مردم تطبیق داده شوند. در ایران نیز، برگزاری انتخابات استانی می‌تواند به تمرکززدایی و توجه بیشتر به مسائل مناطق مختلف کشور بینجامد. ۳. انتخابات حزبی و پاسخگویی: یکی از مضررات نظام انتخاباتی غیرحزبی در ایران، عدم پاسخگویی کافی افراد منتخب است. در سیستم‌های غیرحزبی، نمایندگان منتخب اغلب به صورت فردی عمل می‌کنند و ممکن است پاسخگویی لازم را به مردم نداشته باشند. اما در سیستم‌های حزبی، این احزاب هستند که باید پاسخگو باشند. احزاب به عنوان نهادهای جمعی، مسئولیت عملکرد نمایندگان خود را بر عهده می‌گیرند و در قبال وعده‌های داده‌شده به مردم پاسخگو هستند. این امر باعث افزایش مسئولیت‌پذیری و شفافیت در نظام سیاسی می‌شود. در کشورهایی مانند بریتانیا و ژاپن، سیستم‌های حزبی به ثبات سیاسی کمک کرده‌اند، زیرا احزاب به عنوان نهادهایی عمل می‌کنند که اختلافات را در درون خود مدیریت کرده و برنامه‌های بلندمدت ارائه می‌دهند. در ایران نیز، انتخابات حزبی می‌تواند به کاهش تنش‌های انتخاباتی و افزایش ثبات سیاسی کمک کند. با توجه به تجربه‌های موفق کشورهای دیگر، تقویت کار حزبی و برگزاری انتخابات به صورت استانی و حزبی می‌تواند به بهبود نظام سیاسی ایران کمک شایانی کند. این تغییرات می‌توانند مشارکت سیاسی را افزایش دهند، تمرکززدایی را تقویت کنند، به مسائل محلی توجه بیشتری نشان دهند و به ثبات سیاسی بینجامند. علاوه بر این، برگزاری انتخابات حزبی می‌تواند مشکل عدم پاسخگویی نمایندگان را حل کند، زیرا در این سیستم، احزاب مسئولیت عملکرد نمایندگان خود را بر عهده می‌گیرند و در قبال وعده‌های داده‌شده به مردم پاسخگو هستند. برای دستیابی به این اهداف، لازم است اصلاحات ساختاری در نظام سیاسی ایران صورت گیرد و فضای لازم برای فعالیت احزاب و برگزاری انتخابات استانی و حزبی فراهم شود. این گام‌ها نه تنها به بهبود کارآمدی نظام سیاسی کمک می‌کنند، بلکه می‌توانند اعتماد عمومی به نظام را نیز افزایش دهند.

ادامه مطلب
اقتصاد بدون نفت با میراثی ماندگار
یادداشت بهار آهنگریان عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان

اقتصاد بدون نفت با میراثی ماندگار

ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخص ها و دارایی های مشهود که در گذشته در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت، جای خود را به نوآوری، و توسعه فرهنگی و خلق روابطی تازه بواسطه ی  دارایی های فرهنگی عینی داده است. افتخار و انتخابی که میتواند به بهترین اقتصاد در کشورها بدل شود. در دنیایی که کشورها به سرعت در حال پیشرفت و توسعه ی اقتصادی و فرهنگی و آفرینش تمدن و ثبت برند فرهنگی برای خویش هستند ما با اتکا بر صادرات نفت از رقابت در صنعت گردشگری جا ماندیم و با افتخار کردن به آن بدلیل مدیریت ناکارآمد فقط وقتمان را هدر میدهیم. کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس بعنوان نمونه بدون پیشینه ی تاریخی قوی با مدیریت صحیح دائما در حال جذب سرمایه و سرمایه گذارانی هستند که بتواند به این ثروت مهم دست یافته و چه بسا با افزودن برند اصالت فرهنگی بر خویش سراغ قبضه کردن مواریث ما هم رفته اند.  همین امارات و قطر و عمان کوچک  چقدر دارای معماری سنتی و منحصر بفرد تاریخی اند؟  آیا هم اینک به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان به تکنولوژی هایی که در مناسبات اقتصادیشان بکار برده و متکی اند؛ دقت کرده ایم؟ چقدر توجه کردیم که بدون داشتن هویت تاریخی و فرهنگی چگونه طی ۲۰ – ۳۰ سال تبدیل به قطب بزرگ گردشگری و سرمایه گذاری شدند.  و مایی که دائم از مدیریت جهانی صحبت میکنیم و از اشراف خویش بر کشورهای همسایه؛  در میان لابی های قدرتمند اعراب در مجامع بین المللی عقب نشسته و درگیر چالش های زیرساختی هستیم. کشورهای عربی بخاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتل‌های مجهز، ورزشگاه‌های پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملت‌ها را میگیرند و یا میزبان بزرگترین رویداد ورزشی جهان میشوند و ما هنوز اندر خم چمن و زیر ساختهای یک ورزشگاه درمانده ایم.   اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ میکنند و با درآمدهای میلیارد دلاری نفتی و غیر نفتی‌شان آسایش را به مردم‌شان هدیه میدهند و ما... به راستی ما با دلارهای نفتی‌مان چه کردیم؟ ما غافلیم که گردشگری به عنوان یک صنعت کاربر (متکی به نیروی کار) است که نه ‌تنها موجب بهبود قابل‌ توجه وضعیت اشتغال در مقاصد گردشگری می‌شود، بلکه به توسعه زیرساخت‌ها، حفظ منابع مالی و احیای اماکن گردشگری تاریخی و جدید نیز کمک کرده و باعث میشود مردم دنیا درک بهتری از یکدیگر داشته باشند،  به صلح و تحقق هدف «شهروندی جهانی» کمک میکند. و نقش مهمی در کاهش نگرش‌های کلیشه‌ای افراد نسبت به سایر فرهنگ‌ها را ایفا کند.  گردشگری پایدار می‌تواند آثار اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی، فرهنگی و حتی امنیتی مثبت و پایداری در ترویج فعالیت های بشردوستانه از خود در جوامع بر جای بگذارد. جز دولت نقش مردم و بخش خصوصی  را نباید نادیده گرفت. رشد صنعت گردشگری و حفاطت از میراث فرهنگی و بناهای باستانی و تاریخی و صنایع دستی میتواند انگیزه ی این حس عقلایی و همدلی مردم با یکدیگر و دولت ها با مردم را بهبود بخشد و با تولید ناخالص داخلی کشور از طریق جاذبه های گردشگری میراث فرهنگی، هنرهای دستی و فرهنگ ناملموس( زبان موسیقی) روح تازه ای به کالبد فرهنگی و اجتماعی و اقتصاد ما دمیده شود. درآمدهای ارزی حاصل از گردشگری همچنین میتواند در سایر بخش ها سرمایه‌گذاری و از این طریق نیز به بهبود رشد اقتصادی منجر شود.    بهره برداری درست از منابع بزرگ گردشگری و با تامین امنیت گردشگران و ایجاد هر بهانه ی فرهنگیِ دیگری مدت زمان اقامت آنها را افزایش داد. زیرا توجه به امنیت گردشگر بسیار مهمتر از تعداد گردشگران است. اینکار خود سبب توجه دنیا و رشد آن میشود. گردشگری سلامت در این میان با توجه به تخصص و تبحر و تجهیزات پزشکان ما یکی از بهترین منابع جذب گردشگران سلامت است و بهانه ای برای دوام و ارتقاء صنعت توریسم در ایران. و سخن آخر اینکه با تسهیل مجوزات و ارائه خدمات و حذف چالش های ارگان هایی که با موازی کاری مسیر دراز و کسل کننده را پیش روی سرمایه گذاران میگذارند مشارکت مردمی را قوت بخشید. با الگویِ بی تعارف، دست از تکلف و دست اندازهای غیرمعمول برداشت و دست بکاری زنیم که در این مقوله غصه سرآید. که به یقین بدون مدیریت شایسته و متعهد و متخصص و حمایت از مردم و برقراری عدالت اجتماعی در تمامی سطوح هیچ تحولی در ما و سرزمین‌مان صورت نخواهد گرفت.  

ادامه مطلب
در افق سیاسی کشور جنگ نمی‌بینم
بررسی و نقد سیدعلی سقاییان از تنش‌های منطقه قفقاز در حزب ندای ایرانیان:

در افق سیاسی کشور جنگ نمی‌بینم

تنش‌هایی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان در شمال غرب ایران مجددا صورت گرفته است. کارشناسان معتقدند ما به سمت دور جدیدی از تنش‌ها در منطقه می‌رویم. سیدعلی سقاییان دیپلمات باتجربه‌ای است که با سابقه سفارت در ارمنستان، نسبت به این منطقه آشنایی کامل دارد. شورای سیاست‌گذاری حزب ندای ایرانیان از ایشان دعوت کرد تا تنش‌ها در منطقه قفقاز را نقد و بررسی کند. سقاییان معتقد است: «ضمن اینکه ایران با هر دو طرف در حال رایزنی است، ما جنگی در منطقه نخواهیم داشت».

ادامه مطلب
جامعه نیاز به دلجویی دارد/ رابطه جریان تندرو با مشارکت بالا در انتخابات مانند جن و بسم الله است
نورمحمدی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا:

جامعه نیاز به دلجویی دارد/ رابطه جریان تندرو با مشارکت بالا در انتخابات مانند جن و بسم الله است

سخنگوی حزب ندای ایرانیان، گفت: ما جزو معدود گروه‌هایی هستیم که می‌خواهیم تلاش کنیم با تغییرات در سیاست‌های کلان و گفت‌وگو با مردم دغدغه‌های رهبری نسبت به انتخابات محقق شود. اما منافع برخی جریان‌های اصولگرا در مشارکت پایین است، چون در مشارکت بالا پیروز انتخابات نخواهند بود. رابطه جریان تندرو با مشارکت بالا در انتخابات مثل جن و بسم الله است.

ادامه مطلب
در حال حاضر جریانات سیاسی در امکان نمایندگی دچار مشکل هستند/ ساختار سیاسی کشور به احزاب و جریانات سیاسی اجازه عرض اندام نمی‌دهد/ انتظار دارند احزاب اصلاح‌طلب دعوت به انتخاباتی کنند که پیروزش نور چشمی های ناکارآمد آنان باشد/ از ترس مرگ نباید خودکشی کرد.
سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان در گفتگو با سایت فردا:

در حال حاضر جریانات سیاسی در امکان نمایندگی دچار مشکل هستند/ ساختار سیاسی کشور به احزاب و جریانات سیاسی اجازه عرض اندام نمی‌دهد/ انتظار دارند احزاب اصلاح‌طلب دعوت به انتخاباتی کنند که پیروزش نور چشمی های ناکارآمد آنان باشد/ از ترس مرگ نباید خودکشی کرد.

سخنگوی حزب ندا گفت: با بستن فرصت‌ها از سوی خودمان مخالف هستیم. به همین دلیل در پیش ثبت نام مجلس ما از افراد و شخصیت های مختلف خواستیم فرصت پیش ثبت نام را از دست ندهند تا با دست خودمان درب را نبندیم.

ادامه مطلب
بریکس یار بی‌کسان؟!

بریکس یار بی‌کسان؟!

بریکس به انگلیسی (BRICS) نام گروهی از کشورها به رهبری قدرت‌های اقتصادی نوظهور است که عنوان آن کوته‌نوشتی است از به‌هم‌پیوستن حروف اول نام انگلیسی آن کشورها یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی. در ابتدا ‌این گروه بریک نام داشت اما پس از پیوستن آفریقای جنوبی، در سال ۲۰۱۰ به بریکس تغییر نام یافت.

ادامه مطلب
نامه حزب ندای ایرانیان به رئیس قوه قضائیه: تنزل نهاد وکالت به زیرمجموعه قوه مجریه، با جایگاه و‌ استقلال وکیل منافات دارد / هشدار در خصوص نابودی نهاد وکالت مستقل

نامه حزب ندای ایرانیان به رئیس قوه قضائیه: تنزل نهاد وکالت به زیرمجموعه قوه مجریه، با جایگاه و‌ استقلال وکیل منافات دارد / هشدار در خصوص نابودی نهاد وکالت مستقل

رئیس محترم قوه قضاییه، احتراما مطابق قانون اساسی، استقلال وکیل در پاسداری از حقوق مردم دارای ارزش ذاتی و حق برخورداری از وکیلِ مستقل مطابق اصل ۳۵ قانون اساسی از حقوق اولیه، بدیهی و اساسی ملت شناخته شده است. ایضا در اصول بین‌المللی نیز به استقلال وکیل و عدم وابستگی آن به نهادهای حاکمیتی به ویژه دولتی تاکید شده است. تمام جوامعِ مردم‌سالار حضور «وکیل مستقل» را مشروعیت‌بخشِ محاکمه و از بارزترین نکات در تضمینات دادرسی منصفانه می‌دانند. در ایران نیز در قالب لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب ۱۳۳۳ توسط مرحوم دکتر مصدق این اصل پایه‌گذاری شده است.

ادامه مطلب