مقالات و یادداشت ها
حسام عسگری
تاریخ دور جدید مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا اعلام شد؛ یکشنبه ۲۵ خرداد. خبری که دیگر نه شوکهکننده است، نه امیدوارکننده، بلکه بخشی از زندگی ما شده است. باید عادت کنیم به این تیترها: «گفتوگوها در هفته آینده ادامه خواهد داشت». مهم نیست این مذاکرات در مسقط باشد یا در رم یا هرجای دیگر، مهم این است که همچنان ادامه دارد، بیآنکه نتیجهای روشن در دست باشد. خوشحالیم که «شکست نخورده»، اما از یاد بردهایم که تعلیق و عدم قطعیت، خودش یک نوع شکست است. درحالیکه مذاکرهکنندگان ایرانی به تداوم گفتوگوها بدون عجله برای دستیابی به نتیجه خو گرفتهاند، جامعه و اقتصاد ایران هزینههای سنگین این «عدم قطعیت» بیپایان را پرداخت میکنند.
ادامه مطلبمیراثِ خمینی
امروز که در تقویم سالگرد درگذشت آیت الله سید روح الله خمینی، رهبر اسطورهای انقلاب ۵۷ است، فرصتی است برای بازاندیشی و تأمل در میراث و تاثیری که آن بزرگ بر تاریخ معاصر ما داشته است. چنین کاری، برخلاف تکرار آیینی و مناسکی این سالگرد، که به صورت رسمی برگزار میشود، برای اهلِ نظر و کسانی که بخواهند منطقِ تحولات سیاسی در ایران را (بدون پیشداوریهای ایدئولوژیک و مُغالطۀ خَلطِ تبار؛ یعنی اشتباه گرفتن نتایج یک پدیده با منشاء و نیات اولیۀ کنشگرانِ دخیل در آن) بفهمند کاری واجب و ضرورتی تاریخی است.
ادامه مطلبتغییرات آرام در میدان پرهیاهو
فهم رفتار مسعود پزشکیان به عنوان چهاردهمین رییسجمهور ایران، شاید در نگاه اول کار سخت و پیچیدهای به نظر بیاید. مدل رفتار، سبک گفتار و مدل بهبودخواهیاش با پیشینیان خود بسیار متفاوت است و این فرضیه را به ذهن متبادر میکند که گویی هنوز به متد منسجم و مشخصی برای توسعه کشور نرسیده است.
ادامه مطلبیادداشت محمد کیهانی معاون اجرایی حزب ندای ایرانیان
«مذاکرات ایران و آمریکا»؛ همین سه واژه حالا به ورد زبانها بدل شدهاند. نه فقط در صفحات تحلیلی روزنامهها و جلسات تخصصی سیاسی، که حتی در صحبتهای روزمره مردم کوچه و بازار. دیگر این مذاکرات یک بحث تخصصی دیپلماتیک نیست؛ یک دغدغهی اجتماعی است، بخشی از روح و روان روزمرهی مردم ایران شده است. مردمی که هفتههاست منتظرند، و این انتظار، از این هفته به هفتهی بعد، و باز هم به هفتهی بعدتر حواله داده میشود. جلسه پشت جلسه، بیانیه پشت بیانیه، تحلیلهای پنهان و آشکار، شایعات تأییدنشده و تأییدهای نیمبند؛ همه اینها تنها یک معنا دارند: ما نه در آستانهی یک توافق، که در میانهی یک جنگ تمامعیار دیپلماتیک هستیم. جنگی که صحنهاش میز مذاکره است، اما بازیگرانش تنها ایران و آمریکا نیستند.
ادامه مطلبمحمد امین نجیب دبیر حزب ندای ایرانیان در خراسان رضوی در گفت و گو با ایسنا
محمدامین نجیب دبیر حزب ندای ایرانیان خراسان رضوی درگفتوگوبا ایسنا گفت : شنیدن صدای مردم بسیار مهم است، هنگامی که خیلی از مردم این دغدغه را داشته باشند که حاکمیت و نظام حرف آنها را بشنود، شرط عقل حکم میکند که ما صدای یک اقلیت پر سروصدا را گوش نداده و به صدای اکثریت جامعه توجه کنیم؛ امیدوارم مسئولان به این موضوع توجه بیشتری داشته باشند.
ادامه مطلبموج عظیم مهاجرت افغانها در ایران
حضور مهاجران افغان در ایران، پدیدهای است که از دهههای گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد. این مسئله جنبههای مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی را تحت تأثیر قرار داده است. از یک سو، افغانها نیروی کار مهمی در بخشهایی مانند ساختمانسازی و کشاورزی بودهاند و به اقتصاد ایران کمک کردهاند. از سوی دیگر، مهاجرت گسترده آنها، بهویژه بهصورت غیرقانونی، چالشهایی برای مدیریت منابع و خدمات عمومی ایجاد کرده است. یکی از مهمترین مشکلات، وضعیت حقوقی و اقامتی بسیاری از مهاجران افغان است. بسیاری از آنها با دشواریهایی در دریافت مدارک هویتی، دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی و حتی شغلهای رسمی مواجه هستند. علاوه بر این، در برخی مناطق، حاشیهنشینی و ایجاد سکونتگاههای غیررسمی باعث بروز مشکلات اجتماعی شده است. برای حل این مسائل، لازم است سیاستهای مهاجرتی کارآمدتری تدوین شود. اعطای وضعیت حقوقی مشخص به مهاجران قانونی، کنترل ورود غیرقانونی، فراهم کردن فرصتهای تحصیلی و شغلی مناسب، و ارتقای فرهنگ پذیرش در جامعه، از جمله اقداماتی است که میتواند هم چالشها را کاهش دهد و هم از ظرفیتهای مهاجران برای توسعه کشور استفاده کند. بحران های ایجاد شده با افزایش مهاجرت افغانها حضور گسترده مهاجران افغان در ایران، علاوه بر مزایایی که دارد، چالشها و مشکلاتی را نیز به همراه داشته است. برخی از مهمترین مضرات آن شامل موارد زیر است: ۱. فشار بر زیرساختهای عمومی افزایش جمعیت مهاجران در شهرهای بزرگ باعث فشار بر سیستم آموزشی، بهداشت، حملونقل و مسکن شده است. در برخی مناطق، مدارس و بیمارستانها با کمبود ظرفیت مواجه شدهاند که کیفیت خدمات را کاهش داده است. ۲. رقابت در بازار کار و کاهش فرصتهای شغلی بسیاری از افغانها در مشاغل ساختمانی، کشاورزی و خدماتی مشغول هستند که گاهی باعث کاهش فرصتهای شغلی برای کارگران ایرانی و کاهش سطح دستمزدها میشود. برخی کارفرمایان به دلیل هزینه کمتر، کارگران افغان را به نیروی ایرانی ترجیح میدهند که این موضوع باعث اعتراض برخی کارگران داخلی شده است. ۳. مشکلات امنیتی و مهاجرت غیرقانونی ورود غیرقانونی مهاجران و عدم کنترل دقیق، در برخی موارد باعث ایجاد نگرانیهای امنیتی و اجتماعی شده است. برخی از مهاجران غیرقانونی، به دلیل نداشتن مدارک، در شرایط نامشخصی زندگی میکنند که میتواند به افزایش جرائم و فعالیتهای غیرقانونی منجر شود. ۴. رشد حاشیهنشینی و مشکلات اجتماعی بسیاری از افغانها در مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ ساکن شدهاند که منجر به گسترش بافتهای غیررسمی، مشکلات بهداشتی و افزایش آسیبهای اجتماعی شده است. حاشیهنشینی مهاجران در برخی مناطق با افزایش بزهکاری، فقر و شرایط نامساعد زندگی همراه بوده است. ۵. چالشهای فرهنگی و اجتماعی تفاوتهای فرهنگی بین ایرانیان و افغانها، در برخی موارد باعث بروز تنشهای اجتماعی و تبعیض شده است. برخی خانوادههای ایرانی نگران ادغام فرهنگی و تأثیر مهاجران بر فرهنگ بومی هستند. ۶. هزینههای اقتصادی برای دولت ارائه خدمات آموزشی، درمانی و رفاهی به مهاجران افغان، هزینههای سنگینی را به دولت ایران تحمیل کرده است. در حالی که مالیات و مشارکت اقتصادی مهاجران محدود است، استفاده از منابع عمومی توسط آنها یک دغدغه مالی محسوب میشود. ۷.تشکیل کالتهای افغان در ایران در سالهای اخیر، با افزایش حضور مهاجران افغان در ایران، موضوع تشکیل گروهها و اجتماعات بسته در میان آنها مورد توجه قرار گرفته است. این گروهها که در برخی موارد ویژگیهای یک کالت (فرقه بسته و متعصب) را پیدا میکنند، معمولاً به دلایل مختلفی از جمله نیاز به هویت جمعی، احساس بیگانگی در جامعه میزبان، عقاید مذهبی یا ایدئولوژیک خاص، و نبود نظارت کافی شکل میگیرند. در برخی موارد، این گروهها به سمت فعالیتهای غیرقانونی یا ترویج عقاید افراطی کشیده میشوند. لزوم مهاجرپذیری متنوع و فراتر از مهاجران افغان در سالهای اخیر، سیاستهای مهاجرتی ایران عمدتاً بر پذیرش مهاجران افغان متمرکز بوده و کمتر به ورود مهاجران از سایر کشورها توجه شده است. در حالی که پذیرش مهاجران از کشورهای مختلف میتواند تأثیرات مثبتی بر اقتصاد، فرهنگ و جایگاه بینالمللی ایران داشته باشد.
ادامه مطلبمذاکره عزتمندانه و فرصت شکستن تحریم ها
مذاکره ایران با آمریکا موضوعی پیچیده و چندوجهی است که نیاز به بررسی جوانب مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد. در این یادداشت، به برخی از دلایل اصلی که میتواند ضرورت مذاکره بین ایران و آمریکا را توجیه کند، پرداخته میشود. تحریمهای آمریکا علیه ایران، به ویژه تحریمهای نفتی، بانکی و مالی، تأثیرات منفی عمیقی بر اقتصاد ایران داشتهاند. این تحریمها باعث کاهش درآمدهای ارزی، محدودیت دسترسی به بازارهای جهانی و کاهش سرمایهگذاری خارجی شدهاند. مذاکره با آمریکا میتواند به کاهش یا لغو این تحریمها کمک کند و زمینه را برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران فراهم آورد. با کاهش تحریمها، ایران میتواند به منابع مالی و فناوریهای پیشرفته دسترسی پیدا کند و رشد اقتصادی را تسریع بخشد. ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان است، اما تحریمها باعث کاهش شدید صادرات این منابع شدهاند. مذاکره با آمریکا میتواند به بازگشت ایران به بازارهای جهانی نفت و گاز کمک کند و درآمدهای ارزی کشور را افزایش دهد. این موضوع نه تنها به بهبود وضعیت اقتصادی ایران کمک میکند، بلکه میتواند نقش ایران را به عنوان یک بازیگر مهم در بازار انرژی جهان تقویت کرده و زمینه را برای جذب سرمایهگذاری خارجی در بخشهای مختلف اقتصادی، از جمله صنعت، انرژی و فناوری فراهم کند که این سرمایهگذاریها میتوانند به ایجاد اشتغال، انتقال فناوری و رشد اقتصادی کمک نمایند. مذاکره با آمریکا میتواند به بهبود روابط ایران با دیگر کشورهای جهان کمک کند. بسیاری از کشورها به دلیل فشارهای آمریکا، از برقراری روابط کامل با ایران خودداری میکنند. با کاهش تنشها بین ایران و آمریکا، ایران میتواند روابط خود را با کشورهای اروپایی، آسیایی و دیگر نقاط جهان بهبود بخشد و از مزایای همکاریهای بینالمللی بهرهمند شده و فرصتهای دیپلماتیک جدیدی را برای ایران فراهم سازد. مهمترین مزیت مذاکره با آمریکاحل مسائل هستهای و کاهش فشار بینالمللی خواهد بود و یکی از اصلی ترین موضوعات اختلافی بین دو کشور که فشارهای بین المللی زیادی را به کشور تحمیل کرده کاهش میابد و با رسیدن به توافقی جامع و پایدار، ایران میتواند از تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای رها شده و به عنوان کشوری صلحطلب در جامعه بینالمللی شناخته شود.
ادامه مطلبرقابت تا وفاق احزاب ایران
در دنیای سیاست، مفهومی وجود دارد که شاید کمتر به آن توجه شده باشد اما میتواند نقشی کلیدی در توسعه دموکراسی و بهبود کارکرد احزاب ایفا کند: همرقابتی. این واژه که از ترکیب «همکاری» و «رقابت» ساخته شده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن احزاب سیاسی، در کنار رقابت برای کسب قدرت و محبوبیت، در برخی مسائل نیز با یکدیگر همکاری میکنند. این استراتژی که پیشتر در حوزه کسبوکار مورد توجه قرار گرفته بود، در عرصه سیاست هم میتواند به عنوان ابزاری موثر برای کاهش تنشها و رسیدن به وفاق ملی به کار رود. در ایران، فضای سیاسی اغلب بهگونهای شکل گرفته که رقابت میان احزاب به شکلی شدید و گاه مخرب نمود پیدا میکند. احزاب برای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت، چه در مجلس و شوراها و چه در ریاست جمهوری و کابینه، رقابتی سخت و گاه فرساینده را دنبال میکنند. اما واقعیت این است که بسیاری از چالشهای اساسی کشور، مانند بحرانهای اقتصادی، مشکلات زیستمحیطی و مسائل اجتماعی، نیازمند همکاری فراتر از مرزهای حزبی است. احزاب حرفهای و ریشهدار دریافتهاند که برای ماندگاری و ایفای نقش مؤثر در فضای سیاسی کشور، باید به ترکیبی از رقابت و همکاری تن دهند. این همکاریها میتواند در قالب ائتلافهای سیاسی یا مشارکت در پروژههای مشترک برای حل مسائل ملی ظهور پیدا کند. حتی در شرایط بحرانی، ممکن است احزاب ناگزیر شوند با نهادهای قانونگذار یا تنظیمکننده مقررات همکاری کنند تا از منافع ملی دفاع کنند. یکی از مهمترین کارکردهای همرقابتی، تمرکز بر منافع مشترک است. احزاب، بهجای تمرکز صرف بر نقاط اختلاف، میتوانند با تمرکز بر اهداف مشترک – مانند بهبود وضعیت اقتصادی، ارتقای سطح رفاه عمومی یا افزایش شفافیت در حکمرانی – به حل مشکلات کمک کنند. چنین رویکردی نهتنها به کاهش قطبیسازی سیاسی منجر میشود، بلکه میتواند اعتماد عمومی به نظام سیاسی را نیز افزایش دهد. همچنین، همکاریهای بینحزبی میتواند تصمیمگیریها را کارآمدتر و سریعتر کند. وقتی احزاب در برخی موضوعات کلیدی به توافق برسند، فرآیند تصویب قوانین و اجرای سیاستها به شکلی روانتر پیش خواهد رفت. این همکاری همچنین میتواند مشروعیت بیشتری به دولتها ببخشد، چرا که نشان میدهد مجموعهای از گروههای سیاسی با دیدگاههای متفاوت، برای حل مسائل ملی به یک اجماع رسیدهاند. همرقابتی در فضای سیاسی ایران، اگر به درستی مدیریت شود، میتواند از یک ابزار صرفاً نظری به رویکردی عملی برای کاهش تنشها و ایجاد وفاق ملی تبدیل شود. این استراتژی نهتنها به سود احزاب است، بلکه در نهایت به نفع مردم و توسعه کشور نیز خواهد بود.
ادامه مطلب